هفت دلیل برای ننوشتن .......
اولا - که خواهر من شیده دیشب اومد ایران...
دوم-کلاسهای من شروع شدن .
سوم -من فقط کمی دچار یاس فلسفی شدم !
چهار - بیزنس آقا بیزی نس !! ( صنایع ادبی این جمله را بنویسید
)پنج - حس نوشتن نیست.
شش - نیاز به سفر.
هفت - فرار از تکرار ....
خبر مهم چند وقت پیشا !!:
GMail به صورت آزمایشی ایمیل یک گیگا بایتی می دهد
خبر مهم جدیددیروز :
حجم ایمیل یاهو شده ۱۰۰ مگابایت .....! ....برای همه کاربران ...
اون وقت هر کی میشینه میگه ایرانیا خیلی چشم و هم چشمی میکنن ....!
اما خوشم اومد از کار یاهو.....
بگذریم ....
دوستان گرامی ... اخذ هر گونه جو !!!.. در هر زمان و مکانی اکیدا ممنوع !!!
توصیه های ایمنی را جدی بگیرید !!!
ریسسسسک
می خوام یکم ریسک کنم...ریسک واقعا به زندگی آدم هیجان میده...اونایی که ریسک کردن خوب میفهمن من چی میگم ..
دوست داشتم بدونم بزرگترین ریسک زندگی شما چی بوده ؟؟؟
چه بعد از ظهر دلگیری..ای کاش یکی میومد میرفتیم راه می رفتیم یا میرفتیم سینما..یا بیرون..یا شام... ... دو ساعته این صفحه بازه..نمی دونم تا کی هم باز میمونه..بلکه دوباره وصل شم به اینترنت و پابلیشش کنم !
زلزله و عمر ما !!
خدا بگم چیکار کنه این بازار شایعات رو ....مردم همه استرسی شدن !! صبح یکی میگفت این آقایی که پیش بینی کرده با خانوم بچه ها رفته از تهران...یکی میگه..زلزله رو هیچ کس نمی تونه پیش بینی کنه ...یکی میکه ابرایی که رو تهرانه نشانه یک زلزله قریب الوقوعه ...یکی میگه..همه چی زیر سر این اینگیلیسای چشم چپه !!..یکی میگه تهران رو فسق و فجور گرفته ...یکی میگه ......
یکی صبح تو خواب یه تکون اساسی می خوره
فکر میکنه زلزله اومده !! بعد میپره تلویزیون رو روشن میکنه ببینه چند ریشتر بوده !!!
اما آخر همه ...
...زندگی شاید...یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد ...
زندگی شاید......!
صبح که از خواب پا میشی...
..و کولر صدا میده...
....و کشف میکنی صداش مال چیه ...
و میری بالا پشت بوم ..
...
و کلید و تو خونه جا میزاری..!!!
پشت در خوش میگذره ؟؟ 
اوه اوه چقدر خوابم می آد....من نمی دونم این چه سیستمیه ؟
وقتی تعطیلی و وقت استراحته تا صبح خوابم نمی بره..تا شنبه میشه و موقع کار..این جانب مست خوابم ......
جون مادرتون از این کامنتها نزارید که خدا از خواب غفلت بیدار مون کنه و همه ما خوابیم و از این فلسفه چینیها..
من فقط خوابم می آد
همین !
Orkut -----> داستان داغ این روزها !!
هیییییییییییییییییسسسسسس !
امروز بد جور خوابم می آد .... اصلا حس کار نیست ..دلم مسافرت می خواد..کی میشه من یه مرخصی دو هفتگی برم سفر.......؟!!
دیشب اصلا نخوابیدم....ساعت ۵ صبح خوابم برد..یهو بیدار شدم دیدم اوه اوه چه دیره...پریدم بیرون .... رانندم فکر کرده بود من نمیام و رفته بود...صدای زنگ تلفنش رو نشنیده بودم ...دیگه از اینجا به بعد فیلم تند شد !! 
اومدم سر کوچه و یه تاکسی دربست گرفتم ..
-آقا میشه از این خیابون برید ؟
-خواهر من تهران کف دستمه ...از یه جا می برمت زودتر از هر روز برسی !!
- آقای محترم ... من این مسیر رو هر روز میرم.همه راهها رو امتحان کردم ...
- خانوم من از صبح تا شب دارم فرمون میزنم !!! به من نگو ...
- ( گفتم حتما یه چیزی می دونه که با این اطمینان میگه )
نیم ساعت بعد
-امروز اینجا اینجوره..همیشه خلوته ...
-اوه اوه ..خیر بوده امروز دیر برسی دخترم.
-کار خدا رو ببین ..اگه از اون طرف میرفتیم تصادف میشده حتما...
سه ربع بعد ..جلوی شرکت :
-به سلامت...نه کمه انقدر !
- آقا من که از اول گفتم ۱۵۰۰ تومن .
- مگه ندیدی شولوغ بود.؟..حالا بیا خوبی کن..از مسیر خوب بیار یکی رو !!!!!!!!!
می خواستم خفه اش کنم !! آخه من هر روز این مسیر رو تو ۱۵ دقیقه می رم !
اگر دیشب استیک کروکودیل با سس تند خورده بودم حالم بهتر بود تا الان ....امروز از اون روزاست !!