پشت جیمبو نشسته ...
تکیه داده به صندلی ...
صدای اپرای نتردام میآد و فریاد گوژپشت که میگه :
Ja'Dorrrrrrrrrrrrrre
خیره شده به دیوار روبرو ...
پراز فکر و خاطره .....
و ناباوری ....
با خودش فکر میکنه :
نمیدونم تقدیر چیه ؟
................. هر چی که هست خیلی بی رحمه ! ...........
خواب برام بی معنی شده ..... و البته خیلی چیزهای دیگه ....
به این فکر میکنم که کدوم واژه درست تریه برای اون چیزی که از خودمون تعبیر میکنیم وروی اون پا فشاری میکنیم ؟
اختلافات ما ؟ ...... یا اشتباهات ما ؟؟ ....