بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !

خاله هاله ...یا هاله خاله ؟؟؟؟



آقا این مامان بابای من وقتی واسه من اسم میزاشتن فکر امروز صبح رو نکردن که آخه این بچه براش سخته خاله اش رو صدا کنه !!!!!! بگه خاله هاله ؟؟ هاله خاله ؟؟ ..........
آرتین خان بالاخره اومد اینور خط !! تا خاله مهربون قشنگ نازی نازیش رو ببینه !!  
البته یک چیزهای هست که من باید خیلی زود در طی یک سفراضطراری به آرتین جان یاد بدم ...از قبیل این که باید کجای گل قالی جیش کنه !!! یا اینکه چطور با شاخهای غزال کنار دیوار بازی کنه و یا اینکه اول با دستاش شکلات بخوره و بعدش با کف دستاش دست دستی کنه و بزنه رو اون میز شیشه ایه !!! .... و البته حتما همیشه روی مبلای سفید پنیرک تهیه کنه !!!‌:)))))))))  این کارها برای خلاقیت فکری بچه خیلی لازمه !!
آرتین جان، خاله در اولین فرصت خدمت حضرت عالی میرسه تپلی خیکیه من .......



بابا بی خیال کابینه .......... !

نوستالژی



این موزیکه خیلی خیلی خوبه .....
اسمش یه چیز عجیبه : Amici for ever
خیلی خوبه ....آدم یک حس نوستالژیک خوبی بهش دست میده ...
اونقدر نوستالژیک  که به دوران جنینی برمیگردی ..!!!!!!


این عکسه یکم بی ناموسیه اما الکی خوشم اومد .....

جدید



یک روز جدید ...یک روحیه جدید ...فکرای جدید ..... مشکلات جدید .......
هرچیز کهنه ای هست رو برم بزارم جلوی در ......
ساعت ۹ ؟
ببخشید من بی فرهنگم !




پشت جیمبو نشسته ...
تکیه داده به صندلی ...
صدای اپرای نتردام میآد و فریاد گوژپشت که میگه :

      Ja'Dorrrrrrrrrrrrrre

خیره شده به دیوار روبرو ...

پراز فکر و خاطره .....
و ناباوری ....
 با خودش فکر میکنه :


نمیدونم تقدیر چیه ؟

.................  هر چی که هست خیلی بی رحمه ! ...........


میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ایست ...


پخش آزمایشی !
چند وقتیه صدا خوب نمیره ......... از قیافه ها و نگاه و سکوت و دوری دیگران میشه فهمید !
آزمایش میشه !!  یک دو سه ......یک دو سه ......الو ..صدا میاد ؟


تارا 
یک ماه زودتر اومد .....لیلا هم مامان شد .....یک ماه زودتر ...


آش پشت پا
وقتی مامان میره ..کارایی میکنی که هیچ وقت تو عمرت نکردی !! مامان رفت تا چند ماه دیگه ......


بیتفاوتی
یادم نیست درست که چه کسی به من گفت : که بزرگترین شکنجه برای آدمها  اینه که بهشون بیتفاوت باشی .....نمیدونم اون این حرف رو به دیگران هم گفته بود ؟ حتما گفته بود .....


کیتارو
پر از آرامشه جاده ابریشم ......اما حیف که همه چیز از نو مرور میشه


ترور
آقای نجفی میگفت که الان که داشتم برمیگشتم یکی رو کشته بودن تو ماشین پژو و با کلت ! ...
روزنامه : ترور معاون دادستان تهران ...


کنسرت اندی
چه خوبه آدم تولدش رو با یک سری از دوستاش توی یک محیط شاد ،از دنیا فارغ باشه .


فروغ
به خانه من اگر می آیی برای من ای مهربان چراغی بیاور ....و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم ...........


استاد
نمردیم و بالاخره یکی به من گفت استاد ....متاسفم به خاطر افسردگی مزمن !


حکم دونفره
آس دل دست منه .... بلوف نزن ! اونم تو حکم دونفره ..............!


دلتنگی
دلم تنگ شده...عین دخترای کله پوک اون چندتاعکس باقی مونده رو هزار بار نگاه کردم و حرف زدم .......حرفهایی که هیچ وقت توان شنیدنش رو نداشتی ....حالا دیگه میدونم کجای کار اشتباه بوده ....

کار
انقدر کار میکنم که نمیفهمم زمان چه حجمی داشت !

تنهایی
.................








اشتباهات ما ؟ اختلافات ما ؟











خواب برام بی معنی شده ..... و البته خیلی چیزهای دیگه ....
به این فکر میکنم که کدوم واژه درست تریه برای اون چیزی که از خودمون تعبیر میکنیم وروی اون پا فشاری میکنیم ؟


اختلافات ما ؟ ...... یا اشتباهات ما ؟؟ ....