خوب اینم از یلدا بازی ما ......اما خیلی خوب بود ..مخصوصا اینکه در این یلدا بازی بعضی ها به صورت کااااملا ناشناس ! به صورت شفاهی و بعضی ها هم مثل هدیه خانومی به صورت کتبی از خودشون گفتن و من واقعا کیف کردم .....
اما از این دو روز بگم .....دیروز یک کار خیلی خیلی بد کردم ....در کمال ناباوری سعی کردم توی خیابون یک بچه گل فروش رو بزنم که خیلی هم موفق نشدم !!!!
داستان از این قرار بود که صندلی جلوی تاکسی نشسته بودم تا برم سمت شرکت بیزی تا با هم برگردیم خونه ..جلوی تهران کلینیک و در ترافیک وایساده بودیم که یکی از این بچه های گل فروش اومد و انگار سوزن گیر کرده بود :
- خانوم بخر بخر بخر بخر بخر بخر بخر .... !
-نمی خوام!
-دو تا بخر بخخر بخخخخر بخخخخخخرررررررررر .....
-نه !
که یک دفعه شروع کرد به فحش دادن و حرفهای خیلی خیلی خیلی زشت زدن و مردایی که تو ماشین بودن شروع کردن به هر هر خندیدن ..... بچه هم فکر کرد خیلی حرفای خوبی زده و با صدای بلند حرفاش رو تکرار میکرد و من رو به همه نشون میداد ..... منم پول تاکسی رو انداختم و عین برق گرفته ها یک دفعه پریدم بیرون ..از شدت عصبانیت افتادم به گریه .... بچه هم فقط گوشه پرش گرفت به من و فرار کرد !!!! حالا بعدش همش ناراحت بودم که خدا کنه تو تون ترافیک کسی من روندیده باشه !
-ای خدا لعنت کنه این رست روم !!!! شرکت رو که از صبح تا حالا این دفعه ۱۲ امه که رفتم و باز اشغاله ....
با عرض معذرت به دلیل بالا رفتن اسید اوریک خونم (به دلیل اشاره شده در خط بالا) فعلا نمیتوانم ادامه دهم .....!!!
نازی :*
خاک تو سرم!نه بابا حق داری مادر جان!گل گاو زبان دم کنم برات؟
سلام ای دوست همیشه سر شلوغ قدیمی!!
آبجی ناراحتیتو نبینم !!! آدرسشو بده جنازشو تحویل بگیر ... اما از شوخی بگذریم هاله جان اینجا ایران است فرهنگ و اصالت و ادب و محبت و صداقت و وجدان و ... معنی نداره و یه جورائی برای دیگرون مضحک و عجیبه ... خودتو ناراحت نکن بزن بر طبل بیعاری که آنهم عالمی دارد !
بابـــــــا٬ میگم مثیکه بعد از ازدواج هنرهای رزمی رو خوب یاد گرفتی!