بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !

تکذیبیه عذرخواهی !

 

یکی از مزایای خود کارمندی این است که خودمان به خودمان..وقت و بی وقت مرخصی میدهیم ... (ای ول) .....یک مرغ پارتی ....در وسط هفته ..آن هم برای ناهار !!!!!! باورش برای خودمان هم کمی سخت است ... امروز برای اولین بار در زندگیمان از آن مهمانی هایی گرفتیم که خاله آذی بدشان می آید :))) ..... وجود خواهر گرام و خواهر زاده هم دلیل این مهمانی.... تازه فهمیده ایم که زندگی یعنی چه ... تازه فهمیده ایم که آن دسته از بانوان گرامی که ساعت ۱۱ صبح بلند میشوند میروند پدی کوری ! ..از آن طرف با شهین و مهین فال قهوه میگیرند و از صبح تا شب این ماهواره خانه شان عربده میکشد و رستوران سر کوچه شامشان را می پزد و آقای فلانی سرویس مدرسه بچه هایشان است ....چه صفاااااااااااااایی میکنند !!! البته باز هم همه اینهایی که در بالا آمده به ما خیلی مربوط نمیشود چون همین امروز صبح آقای شازده فرمودند : مهمونی بازیایت که تمام شد فردا صبح سر کار می آیید  که ؟؟!؟؟! اون هم با این قیافه :

خلاصه ابنجانب فهمیدیم که باید این خیالاتمان را فوت کنیم که هیییییچ به ما ربطی ندارد ... تازه از مشقهای هفته مان کلی عقبم....

دعوتمان کرده اند به : لانچ ؟ لانچیکا؟ لاچینکا ؟ کاچونلا ؟؟ یه چیزی تو همین مایه ها ..هدی خانم اگر کلریفای کنند ما حتما می پذیریم (‌البته اگر وزیر اعظم برایمان جلسه نگذارند !‌)‌ :))

آقای احسان از طرف ما عذر خواهی کردند بادشان رفته که یک شاه و سرور (‌به فتح واو و سین) هرگز از رعیت عذر خواهی نمیکند !‌:))))))))))))

فعلا !

پرت و پلا ..

 

مثلا آمده بودیم یکم عارفانه بنویسیم...اما هدی جان اسکرپی گذاشته بودند که کللللا حال و هوا رفت در مایه های دلقک بازی...آمدیم دلقک بازی بنویسیم که این سگ بد مصب خانه مجاور آنقدر وق زد تا خلقمان .... مرغی شد !!! ...آمدیم ... مرغی بنویسیم که اینترنتمان قطع شد و حالمان ضد حال شد !! (‌لعنت به خطهای محلمان که ای دی اس ال وصل نمیشود) .... خلاصه آنقدر خط رو خط شد که گلاب به رویتان جیش داریم و میخواهیم برویم .... اصلا ننویسیم هم به کسی بر نمیخورد ...  ما که رفتیم ...

کلاغ پررررررر

هووم...بالاخره :

 

ناهارای هر روز توکافه رئیس و رازمیک...پررر

مروارید و خنده های هر روز و تلفن ۵۷۳ به ۵۷۴ ! ....پرررر

معذرت خواهی اسپیر پارت از مارکتینگ ....پررررر

هدی چلمنگ ...پررررر

کیانوش فیلمی ...پرررررر

فرهمند و مجید جون ....پرررر

کل کل با فرهاد...پررررر

ماگهای کثیف آشپزخونه ناطقی ....پررررر

آدمهای خاص ( نقوی) ....پررررر

مکس و انگشت تو دماغش....پررررر

این سانازه که حوصله اش رو نداشتم !!‌:))) ....پررررررر

حتی اون بغل دستیم و دوس دختراش.....پررررررررررررررررررر.....

کلا رنوپارس ....پرررر

از یکشنبه هم پاشنه ها رو میکشیم بالا و مرد و مردونه بیل میزنیم !

امری نبود ....تا بعد

جفتک

 

آدم وقتی که سی سالش میشه یهو هول برش میداره که ای دااااد ...داره دیر میشه .....بقیه که نگاه میکنن میگن ..ای بابا این هاله ( با عرض معذرت) باسن سر یه کار موندن رو نداره ....یه عده میگن : بهتر بره از شرش راحت شیم..یه نمونه ش همین هدیه خودمون ! ..از صبح تا شب نشسته ورد می خونه !‌:))

یه باره دیگه از اون جفتکای معروف هاله ای انداختم و یه قدم گنده برداشتم و یه ریسک گنده تر ..تا ببینیم چی میشه ...گود بای رنو پارس!