نوشته زیر روز ولنتاین سال ۸۱ در وبلاگ هاله و مهتاب نوشته بودم :
سلام.....
امروز روز ولنتاینه ..... چند سالیه که این روز بین ایرانیها هم به اندازه مردم سایر ملل دنیا اهمیت خاصی پیدا کرده .... البته از خیلی ها که بپرسیم ..کسی از تاریخچه این روز اطلاع دقیقی نداره ...من دوست دارم مختصری از این روایات رو که در جایی خوندم .. اینجا بنویسم ....
تاریخچه روز ولنتاین در گذر تاریخ در پرده ای از ابهام فرو رفته ...تنها همینقدر میدانیم که ماه فوریه برابر با ماه دوم میلادی و بهمن ماه شمسی ..ماه تحقق عشف و مهرورزی بوده است .
این روز سنت مشترکی بوده بین مسیحیان و رومیان باستان ....امروزه کلیسای کاتولیک از سه قدیس نام میبرد که هر سه ولنتاین نام داشته و هر سه شهید راه عشق بوده اند ! یکی از این روایات به قرن سوم میلادی برمیگردد که سنت ولنتاین در روم باستان زندگی میکرده است ... هنگامی که امپراتور کلادیوس در مقایسه می فهمد که سربازان مجرد در مقایسه با سربازان متاهل بهتر می جنگند..ازدواج مردان جوان را غیر قانونی اعلام میکند ..سنت ولنتاین با این تصمیم کلادیوس مخالفت میکند و در خفا زنان و مردان جوان را به عقد یکدیگر در می آورد و کلادیوس پس از آگاهی از سرپیچی ولنتاین وی را به اعدام محکوم میکند .
بر اساس افسانه ای دیگر ولنتاین اولین کسی بوده که هدیه ای را در هنگامی که در بند بوده است برای معشوق خود می فرستد تا به وی ثابت کند که در همه حال به وی می اندیشد .. و پیش از مرگ آنرا با نامه ای به دلداده خود هدیه می کند و در زیر آن می نویسد << ولنتاین تو >>> و از اینجاست که در روز ولنتاین به یکدیگر کارت های ولنتاین هدیه می دهند .
والنتاین در لغت یعنی معشوق و محبوب ..این روز بهانه خوبیست تا نگذاریم عشقمان کم رنگ شود ... و فرصتیست برای زنده کردن عشقهای قدیمی که شاید در گذر زمان گرد و غبار فراموشی بر آنها نشسته است .....بیایید در این روز با هدیه دادن به کسانی که واقعا دوستشان داریم زندگی را سراسر عشق و مهر سازیم ......
..و اما از شب ولنتاین من ....دیشب من پای تلفن بودم که زنگ در رو زدن .... کیومرث رفت پایین و با یک بسته گل که توش ۷ تا گل سرخ و ۳ تا گل شیپوری بود اود بالا ... دیشب با هم حرفمون شده بود...اومد جلو منو بوس کرد و گفت : هاله ببخشید دیشب باهات بد حرف زدم !! :))... ناقلا ...من رو گذاشته بود سر کار...بعد گفت یه آژانس دم در بود این گل و کارت رو داد دست من و رفت گفت یکی فرستاده و اسمش رو نگفته !!! ...کارت رو دادن به من...مامان بابا هم وایساده بودن .... همه مونده بودیم که کی این رو برام فرستاده..روش نوشته بود..برای هاله جون !!! بازش کردم....می دونین توی کارته چی نوشته بود؟ یا یک خط خرچنگ قورباغه نوشته بود : اگه گفتی کی ؟؟؟؟
شب ولنتاین ؟!؟!؟ به من چه ربطی داره !!!
گل ؟ شکلات ؟ ... کارت ولنتاین ؟ ...شام و شمع ؟؟ مال بقیه است ! ما آدمهای جدی و بزرگی هستیم !! باید بزرگ شیم !! همه اینایی که به این بهانه هر جور شده با هم شام میخورن و به هم گل و هدیه میدن و یه جور نمادین به هم ابراز علاقه می کنن ...بچه اند ...... !! ما آدمای بزرگی هستیم ...کارای مهم و جدی داریم ( یاد سیاره مرد جدی تو شازده کوچولو میفتم ! )
کی می خوای بزرگ بشی ..... ؟!؟! هدیه مال بچه هاست .....علاقه مهمه که تو قلبه آدماست ...... !!!..
باورم نمیشه..۹۰٪ تو شرکت ما بچه هستند ....۱۰۰ ٪ دوستان و اطرافیان هم بچه هستند ...خدا رو شکر بین اینهمه بچه ! من یکی دارم بزرگ میشم ....!! بلکه بتونم روزی این همه بچه رو ارشاد کنم !
من عاشق هدیه دادن و گرفتنم ...به نظرم خیلی قشنگه که هر کسی به هر بهانه ای به کسانی که دوست داره ...با یک گل ...هدیه کوچیک یا بزرگ یاد آوری کنه که بهش علاقه داره ..بی توجهی به این بهانه ها رو دوست ندارم ....... بعضیها رو دیدم که که هر موضوعی براشون بیشتر از عشقشون اهمیت پیدا میکنه ..ادعا میکنن که اینجور نیست .... و من تو دلم اینه و اونه و عشق به گل و هدیه و کلا این چیزایی که تو دوست داری نیست......
آدم باید از هر فرصتی برای خوشحال کردن کسانی که دوست داره استفاده کنه .... هر کسی با چیزایی که دوست داره خوشحال میشه نه با تصورات ما ......
http://www.rahezendegi.com
نگرش شما به زندگی مثبت است یا منفی؟ |
دوست گرامی، شما از این تست خودشناسی
39 امتیاز کسب کرده اید.
|
امروز از اون روزا بود :))))
من برایت داستانی خواهم گفت
داستانی طولانی...
از غمی دیرینه در پایان ویرانی ..
از دلی بی غم در شبی بیدار و بارانی !
داستانی از شکایتهای پنهانی ...
بی سلام ..بی کلام ..داستان خروشانی...
داستانی که طوطی حرف ناسنجیده میگوید ...
داستانی که پیر از موج دریا...نور می جوید ..
آتش گرمی که دریک باغ مهتاب ..می سوزد ..
شیره روحی که در یک جام فریاد.. می جوشد ..
داستانی گویم که تا شب نیز باقیست ...
راه دوریست آری ! تا بیکران راهیست ....
چه بودی گر سراپا گوش بودی ...
چو گل با صد زبان خاموش بودی.....
هاله اله وردی - پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳
بیت نارنجی از : رهی معیری