حس کنسرت مزخرف !



میتونم به جرات بگم کنسرتی که دیشب رفتیم یکی از مزخرف ترین و بی مزه ترین و مسخره ترین و حرص دربیارترین !!! کنسرتهایی بود که تو عمرم رفته بودم ... البته اگر بشه اسمش رو کنسرت گذاشت !! حالا بماند که بنده از قبل تبلیغ کرده بودم که من از صدای فرمان فتحعلیان خوشم میاد . اله و بله !!!  و بدین ترتیب بود که دو موجود نسبتا مظلوم !‌خام شدن و با من اومدن :)))) ...
وقتی رسیدیم نزدیک محل کنسرت در ضلع شمالی کاخ نیاوران  دیدیم که راه رو بستن و نمیذارن ماشین بره تو کوچه و از اونجایی که ما جز حامیان موسیقی به حساب میایم !‌رفتیم و در دورترین نقطه ممکن رخش سبز رو پارک کردیم..بماند که حالا به خاطر کنسرت کفش پاشنه داری پا کردیم و افه ای گذاشتیم و از این صحبتها و توی راه از ماشین تا محل کنسرت سر پایینی تو یخ اومدیم....و البته باید برای هنر ارزش قائل بود !!!!!
و البته بماند که درست تا ۴۵ دقیقه بعد از ساعت ۹ که شروع کنسرت بود همچنان در کنار باقالیها در هوای سرد منجمد شدیم !!!!  خلاصه بعد از تحمل مصائبی عدیده ..در ساعت ۱۰:۰۵ شب این کنسرت کذایی شروع شد !
سالن آجری ورزشی از اونایی بود که صدا توش میپیچید ...از یه طرف حلقه بسکتبال ..از یه طرف خرک . از یه طرف دار حلقه و خلاصه داستانی بود خود سالنه به تنهایی..باندای صدا ۴ تا رو هم !!‌و درست چسبیده به سن...سن هم که قربونش برم بدرد تئاترهای مبارک و حاجی  میخورد !!‌صندلیها هم که کرایه ای مجالس ختم و شادی بود با کاغد شماره زده بودن..واقعا امکانات در حد رئال مادرید !!!!!
دور تا دور سن هم چند تا بنر چرووووک دربداغون مال تیسوت بود...خلاصه افتضاح !
تا اینکه بعد از کلی انتظار !! گروه ایلیا و آقا فرمان ! تشریفشون رو اوردن .....نمی تونم بگم چه تعداد جیب در مجموع روی شلواراشون بود ... حتی تنوع رنگی لباس پوشیدنشون هم بی نظیر بود !! ملقمه مزخرفی بود ..انگار که یه گروه خیابونی رو یهو ساز دادن دستشوت گفتن بزنید..من نمیدونم واقعا چی تو کله اینا می گذره ! واقعا که  حالم بهم خورد ....خلاصه اینا شروع کردن به وینگ وینگ کردن ..اما باز چراغای سالن روشن بودن ..تا اینکه فهمیدیم به دلایل امنیتی چراغها تا آخر روشن میمونن !!!!!‌واقعا که آفرین به این فضای روحانی !!!مامورها هم که همچین ۱۰۰ چشمی میپاییدن که انگار چه خبر شده ...مرتب هم آدمها رو دعوا میکردن و گاهی هم بیرون !!!!‌من که واقعا لجم درومده بود ..احساس میکردم در سطل آشغال رو باز کردم و ۷۰۰۰ تومان پول خودم و ۱۴۰۰۰ تومن پول دو نفر دیگه رو ریختم توش و در سطل آشغال رو بستم !!‌:)))
خلاصه اینکه کیفیت صدا افتضاح ..اصلا حسی از کنسرت رفتن به آدم دست نمیداد ...حالا برام جالبه حس روحانی بعضی از آدما !!!!‌....واقعا مرده بودیم از خنده :))))))))))))))))))  چند تا پسر جلومون بودن که رو کله هاشون عینک آفتابی گذاشته بودن ....اینا چنان می رفتن تو حس که آدم میمرد از خنده..سری تکون میدادن و دستی و پایی و..خلاصه حرکات موزون و هماهنگ انجام میدادند !!:)))
حالا همه به کنار ...... اسپانسر برنامه TISSOT بود و آقای فتحعلیان با افتخار و امتنان از شرکت SWATCH  تشکر کردن !!:))))
خلاصه شبی بود .........
اما هیچی به اندازه دل و جگری که امشب در سلطان خوردیم کیف نداد ......همچین دو لپی خوردیم که نگو .....
کاش مدرسه میرفیم فردا برف میومد ،تعطیل میشدیم..
شب بخیر ....
نظرات 10 + ارسال نظر
ناتوردشت شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:59 ق.ظ http://natoor-e-dasht.blogsky.com

چقده بهتون خوش گذشته!!!...مخصوصا به اون دو تا که گول خورده بودن اومده بودن!! :)

k1 شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:13 ق.ظ http://www.k1-online.com

ای گفتی ... ای گفتی ... اون دو سه ساعت طویله رفتیم بیشتر خوش میگذشت تا اون کنسرت کذایی. هاله جون من هم مثل تو گول خوردم :))

پونه شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:10 ق.ظ

راستشو بگو جای بقیه دوستاتو که گولتو نخورده بودن خالی کردی یا نه؟

ناشناس شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:35 ق.ظ

من از طرف تمامی گول خوردگان از شما تشکر می کنم.....
باشد روزی که کلوچه ها(!) کنسرت داشته باشن....

رضا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:04 ق.ظ http://reza-n.blogspot.com

کنسرت نگو٬ بگو مخمر اعصاب!

دیوانه یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:31 ق.ظ http://divane.blogsky.com

هاله جونی ؛ محل کنسرت زمین فوتبال ماست . ما هر هفته اونجا می ریم فوتبال .برای فوتبال بهترین زمینه ولی کنسرت
ما هم که شنیدیم کلی خندیدیم .
تازش خوب تو محله ما می گردیها . جیگر می زنه به رگ خوب
ما را هم خبر می کردی

محمدرضا یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:44 ب.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام
بابا هر کی رفته که داره غر میزنه
چی بوده مگه اونجا؟
به رضا گفتم به تو هم میگم:
۷۰۰۰ تومن دادی میخوای جمیله برات برقصه؟
بابا باز خوبه مرام کش کردی ملت رو دو نفر مهمون بردی با خودت
ولی فکر کنم رضا خودش پول نداده باشه :)
بیا جشنواره موسیقی فجر ببین چه لذتی میبری از موسیقی کلاسیک...ما که رفتیم خیلی قشنگ بود...
خوش باشی هاله جان...بای.

Hamed دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:48 ب.ظ http://majnoonian.net

I had the same story too when I was in Vahdat to watch a musical program from Poland! The program itself was fantastic, but I don't know who the hell had let a child get in the people! And Unfortunately the child was exactly beside me! She was hitting her leg under my sit and playing with her hand with my pullover! And it was really picing me off! Anyhow ... at the middle of program, The group accounted that they are going for a short break for about 10 minutes, then something interesting happened. A bunch of Turk people from Turkey jumped in and start to talk in that very INTERESTING language. Anyhow I thought that are going to sun a short program but they were fucking the time for more than 30 minutes! The interesting point is that day was dedicated to Poland program and I don't know where the hell they came from! At the end of the concert I had to make a good fight with the father of that fucking child who was running on my nerves!

صالح سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:16 ق.ظ http://www.salehoffline.com

مردم از خنده! خیلی باحال تعریف کردی ...
حیف از فرمان و موسیقیش که به خاطر یه همچین کارشکنی هایی مجبور میشه تو یه همچین جایی کنسرت! بده.

کتکله چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:07 ب.ظ http://katakalle.com

سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد