می نویسم ...با حس بیست و یک سالگیم ....حس روزهایی که نمیدانستم از زندگی چه می خواهم ...
می نویسم ...با حس موسیقی -- In the Mood for Love - با دنیایی لبریز از عشقهای دور و نزدیک ........................
می نویسم ... با حس بهشت .... کمدی الهی ....دانته .....
حسم را مینویسم ....آیا کسی میتواند بخواندش ؟
نزدیکتر بیا
نترس ، هیچ اتفاقی نیست که بیفتد
نزدیکتر که باشی مستیم را نمی بینی
در عوض
کنار گوشت چیزی می خوانم
که عین توست
(پیمان هوشمند زاده)
حالا نوشته از تو است یا از چخوف منو ندیدی؟؟
من در سن ۲۱ سالگی به خدا فکر کنم میدونم از زندگی چی میخوام ها!
البته فکر کنم!
ممنون از انتخاب و پست زیبایت دوستم ... من چند روزیه در کف حس دلنشین یه آهنگم بنام The wind of hope ... حس پرواز بر بالای اقیانوس و غوطه ور شدن در آبی آسمان ...فکر کنم بازم من دلتنگ دریا شده ام دلتنگ نشستن زیر قطرلت درشت بارون و تماشای دریای کف آلود و خروشان از طوفان و نفس عمیقی که بوی دریا را تو عمق ریه هات حس کنی .
خوشحالم که مینویسی :)
سلام هاله جونم.ببخشید نظری که برام نوشته بودی تازه دیدم.راستش نفهمیدم منظورت از جمله اخر چی بود.نوشتم بد بود یا چیزه دیگه؟اگه تونستی برام بنویس.
بوس بوس
حس بیست و یک سالگی چه جور حسی بود؟
بنویس با همون حس بیست و یک سالگی :)
درود... مبارکه...
نه عزیزم زیادم خسته نشدم به هر حال ممنون به فکرمی!
به من گفت بیا
به من گفت بمان
به من گفت بخند
به من گفت بمیر
آمدن ، ماندم ، خندیدم ، مردم
ممنون هاله عزیز برای تبریک تولد. چقدر دلچسب است که تولدم مایه این نیکبختی شد که دوستان و نوشته های جدیدی بیابم.
من الا ن که ۲۵ سالمه باز هم نمیدونم چی از زندگیم میخوام؟!
خیلی سنگین نوشتین این منو که سه کلاس سوات دارم داغون می کنه ...
دوست یکم قدیمی تر ....