یه جشن کوچیک داریم که زود تموم میشه !
داشتی یک بالن سبز خوشگل و خوش رنگ رو باد می کردی . یه بالن صورتی به چشمت خورد...بالن سبزه رو ول کردی ..شروع کردی به باد کردن صورتیه ! داشت یکم بزرگ می شد که یه بالن قرمز رو دیدی ....صورتیه رو همونطوری ول کردی و رفتی سراغ قرمزه ! که چشمت خورد به یک بالن آبی .....................................
ای بابا هنوز تو اینجا نشستی ؟ داری بالن باد میکنی ؟؟ حواست کجاست ؟!! جشن تموم شده ! یه دونه بالنم توش نبود .... نه رنگی ...نه .... خودتم توش نبودی !!راستی واقعا این جشن تو نبود ؟!
چقدر بالن اینجاست !!!! هیچی هم که باد نکردی ؟! چته ؟ پاشو بریم....نه تو جشن اومدی..نه بالن داری ..نه وقت داری واسه دوباره شروع کردن ...چقدرم که خسته ای ...دستتو بده پاشو بریم .... وقت تموم شده ! ... چی ؟ چطور حواست نبود ؟ وقتت که بینهایت نبوده !!!
اولا که اول ...
دوما که پاشو دیگه مگه با تو نیستن ...
ببینم بالن همون بادکنک خودمونه؟
راستی اگه بری تو بحرش خیلی قصه ی تلخی نوشتی... برای همین زیاد بهش فکر نمیکنم...
حبابهای زندگی که هر روز به یک رنگند !... چه زیبا هستند اما وقتی که می ترکند چه بهتی دارد ... هاله عزیزم خودتون بهتر می دونید که دندون عقل یه سنبل است برای به عقل رسیدن (سنبل را من ساختم :)) ...
salam, hamishe az neweshtehat lezat mibaram. ma kheyli waghta darim bekhatere nafsemoon chizhaye ghashang ro az dast midim. mesale zibayi zadi. rasti man adrese weblogam awaz shode, nemidoonam begheyr az oon yek bar ke mano ba inja ashna kardi be man sar zadi ya na, wali kheyli az moshkelate webloge ghabli inja bartaraf shode, adresesh ham 1saeed.com/weblog hast, khoshhal misham az rahnamayiha wa enteghadatet mano bahremand koni, shad bashi
منم می خوام
اینم یه جورشه :)
انگار ّزود دیر شدّ باز، نه؟
جشن ... بالن .... بادبادک ..... تو حالت خوبه ؟
مجال بی رحمانه اندک است .