نمردیم و ما هم سوار لیموزین شدیم ! ...خوب واقعا این لیموزینهای ایرانی شاهکاره !! واقعا نمیدونم میشه اسمش رو لیموزین گذاشت یا نه ...جالب تر از اینکه صاحب خوش فکر این لیموزین اسپرتش کرده باشه !!!!!:))))) واقعا من برام جالبه که بدونم چطوری به ذهنش رسیده !!؟!
حالا همه اینها به کنار..تصور کنید که یک شیر پاک خورده ای هم سوار همون لیموزین با شما و همکارتون باشه و جو بگیرتش فکر کنه چه خبره .... :)))) خلاصه ..داستانی بود ...:))
امروز اولین روز این نمایشگاه کوفتی اله کامپ بود..یاد پارسال افتادم که شب قبل از نمایشگاه تا ۴ صبح تو غرفه مشغول بودیم.....بیزی اتریش بود ...از تو نمایشگاه با بیزی حرف زدم... دلم براش تنگ شده بود....اما عجب شبا و روزایی بود...یادش بخیر.....
salam
che akse jalebi gozashti too webet
faghad bayd mano bayad bebakhshi ke dir behet sar zadam
;)
see U
خاله جونی خودتو خیلی خسته نکنی ها ...
اینو میگن پیشرفت!
چند وقت پیشا نوشته بودی که سوار یه تاکسی شدی و شرح رانندگی صاحبشو میگفتی٬ حالا سوار لیموزین شدی. بابا اِندِ پشتکار و پیشرفت D:
خوش بحالت!
پس حسابی سرت شلوغه !!!!!!!!!
به این که هست بنگر ، لیموزین ، آنچه گذشت ، خاطره است
امیدوارام که اون آدمی که جو زده شده بود عینکی توپول نبوده باشه !!!!!!!!!!!
سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !