امروز از اون هواهای بارونی که اصلا دلم نمی خواد هیچ جا برم و هیچ کاری بکنم ....
اگه به خودم بود ..پرده اتاقم رو می زدم کنار ..پاهام رو رو تخت دراز میکردم.... پری خوانی گوش می کردم . بعد هی خوابم میبرد ...از تغییر فرکانس صدای شعر بیدار میشدم..یکم این ور اونور رو نگاه میکردم...بعد ..دوباره خوابم میبرد !!!
وای چقدر کیف میداد اینجوری ....
یک پنجره براى من کافىست
یک پنجره به لحظه آگاهى و نگاه و سکوت
اکنون نهال گردو
آن قدر قد کشیده که دیوار را براى برگهاى جوانش
معنى کند
از آینه بپرس
نام نجاتدهندهات را
آیا زمین که زیر پاى تو مىلرزد
تنهاتر از تو نیست؟
....
حرفى به من بزن
آیا کسى که مهربانى یک جسم زنده را به تو مىبخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه مىخواهد؟
حرفى به من بزن
من در پناه پنجرهام
با آفتاب رابطه دارم
منم همیشه تو روزهای بارونی هوایی میشم. مثل امروز!
salam,
etefaaghi oomadam injaa.
in shehaa ro khodetoon goftin yaa faghat inja baaz nevisi kardin?
mersi.
shayad too shooka dide baashametoon!ki midoone?
یاحق
زندگی مجذور آینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست...
من هم رفتم الکامپ!!
نه اینکه نخوام هیچ جا برم اتفاقا بدم نمیاد توی چنین هوایی بزنم بیرون ولی از ساعت یک و نیم یا دو بعدازظهر دوست دارم توی این شرایطی که گفتین باشم چون زیاد لمسش کردم البته بعد از اینکه چند بار با تغییر فرکانس صدای موزیک یا شعر بیدار بشم قطعش میکنم؛کلا فانتزی تون خوشگل بود.
چه گیگیلی...
yani chan nafar be ghermez boodane taghir.. khab.. pari khani va baghiyashon fek mikone fekmikoni ??
جالب بود به منم سر بزن خوشحال میشم !!!!
این قسمت عشق شوفری
سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !