هفته پیش این موقع تو رستوران Irish village نشسته بودیم..اون آقاهه هم داشت گیتار میزد و کانتری میخوند ....چه خوب بود !!!! هی اون خانوم سیاه چاقه بلند بلند میخندید..اون آقا سیاه کچله که جلوش بود چپ چپ نگاه میکرد !.. اعصاب نداشت خوب.... ای کاش الان هفته پیش بود !!!!چقدر خوش گذشت :)
امشب نادر هم متاهل شد ! ..دیشب همه خونه ما بودن ..... داشتم نگاه میکردم..دیدم ای بابا همه دیگه متاهل شدن !نازنین و مهدی..لیلا و مجید ... نادر ... شیده ... نادر دیشب آخرین شب مجردیش بود...یکم آتیش سوزوند....
فردا صبح باید برم سر کار..تو هم همینطور... فردا روز جدیدیه و ما باید موفق باشیم .... راستی بهت تا حالا گفتم که تو هفته های اخیر به نظرم چند قدم به موفقیت نزدیک شدی ؟؟ چند تا نکته درتو نظرم رو جلب کرده ...مهمترینش اینکه خیلی آروم شدی یا بودی ..نمی دونم ... اما یک آرامشی درونت هست که خیلی دوسش دارم :)
راستی امشب قبل از خواب میخوام معیارام رو یه بار دیگه مرور و آپدیت کنم ....
شب بخیر....
راستی یه سوال...شما هیچ میدونید فرق کسی که کلاه میزاره با کسی که کلاه برمیداره چیه ؟؟؟منم نمیدونستم !!
سلام!
کسی که کلاه بر میداره خطر ناکتره چون چیزی رو ازت میگیره. ولی اون که کلاه میذاره یه چیزی بهت میده پس کارش راحت تره و میشه مهارش کرد... حالا گیر کدوم افتادی؟
منم خوشحالم.
پایدار باشی
من فرقشون رو نمی دونم خیلی...
والا من فرقشونو نمیدونم اما یورش اینه که هردوشون ظلمه
دوست دارم از سر اونا که کلاه سر مردم میزارن کلاه بردارم
فقط خواستم بگم من هم نمی دونم ! همین .
سلام هاله جون... مدت زیادی بود فرصت نکرده بودم سراغی ازت بگیرم. امروز که آمدم تازه فهمیدم چقدر دلم برای نوشته هات تنگ شده بود... همه را خواندم. دوستشون داشتم. شاد باشی.... با عشق.
مبارکه بازگشت نظرخواهیتون (: