بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !



!

نظرات 36 + ارسال نظر
بدون شرح جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ب.ظ http://pourhamzeh.blogsky.com

ma ke kamelan gij shodaaam
aslan nafahmidi jaaryan chiyeh
vali omidvaram ke har ja hasti movafaghbahsii aziz

[ بدون نام ] جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:11 ب.ظ

منظور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سینا جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:14 ب.ظ http://sina-ts.persianblog.com

سلام ..خیلی متن جالبی بود..وبلاگتون خیلی شیک و ترو تمیزه..من حتماً بازم سر میزنم..سال نوهم مبارک!

آرتا جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:21 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

میدونم خیلی سخته... ولی باید قانون رهایی رو بیاد داشت...این روزها منم دارم سعی میکنم به یادش بیارم...

سام جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.andisheh-ehsas.blogsky.com

D=

سام جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:44 ب.ظ http://www.andisheh-ehsas.blogsky.com

فقط : " D= "

تو یاهو مسنجر قابل خوندنه :)

محمد جواد طواف جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:27 ب.ظ http://vahy.persianblog.com

عجب مطلبی بود هاله جان .. از اونایی هست که باید چندین بار بخونمش...

بابی جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:38 ب.ظ http://l3ol3y.blogspot.com

من چنین استادی رو دوست دارم...

دیوانه جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 06:34 ب.ظ http://divane.blogsky.com

مطلب رفتنت را خوندم . خواسنم چیزی بنویسم
گفتم برای هاله نمی شه نظر همینطوری داد
برم فکر کنم .
اخه هاله از اولیهاست که می خونمش
و بهش عادت دارم
حالا امدم دیدم دوباره نوشتی
و مطلب زیبایی دیدم
دیدن دوباره یک صمیمی

همایون جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:17 ب.ظ http://homayoon.blogsky.com

خیلی عالی نوشتی.. آدم هر وقت چیزی رو که واقعا میخواد برای خودش بنویسه نه برای کس دیگه ای عالی میشه.. این در صورتی هست که عالی شدن این مطلب هم برات اصلا مهم نیست! چون فقط برای دل خودت نوشتی.
نم یه چیزی شبیه همین برام اتفاق افتاد.. ولی نه به این صورت.. حدود پنج تا از دوستای نزدیکم رو بعد شش سال دیدم و فقط نگاه میکردم.. نمیتونستم چیزی بگم.. آدم وقتی شخصیت هایی مثل استاد تورو میبینه فقط دلش میخواد گریه کنه.. علتش رو نمیدونم.. ولی میخوام گریه کنم.. همین

هاله جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:29 ب.ظ http://chekhabara.blogsky.com

سلام خوشحالم برگشتی این جور رفتن هم حال میده ها نه؟؟؟

همشهری کاوه جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:27 ب.ظ http://citizenkaveh.blogspot.com

اینجور چیزا رو اسمشو میذارن امداد غیبی؟ دقیقا وقتی به یه چیزی احتیاج داری یه دفعه خودش ژیداش میشه .... خوش به حالت خانمی

[ بدون نام ] شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:27 ق.ظ

مرتضی شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:43 ق.ظ http://morteza.ws

تو نیتش رو کردی من اقامه اش کردم. وبلاگ رو می گم

الهام شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:01 ق.ظ http://mylittleworld.persianblog.com

خوش به حالت... حسودیم شد هاله

تیغ ماهی شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ق.ظ http://www.tighmahi.blogspot.com

یک بار یکی به من همین را گفت : تو بارها ثابت کردی که دختر قوی ای هستی..به روح انسانها و به استقلالشون احترام بزار ( یا یه چیزی تو همین مایه ها . می خواستم داد بزنم ؛ من قوی نیستم . من می خوام به هیچ کس احترام نذارم . چرا کسی به من احترام نمی ذاره . من قلبم شکسته و چه و چه ... بی فایده بود هاله جان . چیزی عوض نشد . حتی با اشک های من ! ای کاش تو مثل من نباشی .

همایون شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:08 ق.ظ http://homayoon.blogsky.com

خب شما پرسیده بودین که میشه بیشتر توضیح بدین؟ منم میگم نه! نمیشه..

محمدرضا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:29 ق.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام.
یه نفر فهمید که چی تو دلته؟احساس خوبیه.
بغض و خوشحالی؛ با هم که ترکیب بشن آدمو با خودشون میبرن اون بالا بالا ها.
حالا که میخوای قانون رهایی رو به یاد بیاری حرفی نیست ولی من میپرسم که پس کی به قانون دل احترام بذاره؟مگه اون موقعی که داشت دلتو میبرد با خودش نمیدونست دل هم برای خودش قانون داره؟
برای ماندنم کسی نبود ؛ برای گذشتنم هم نمیخواهمشان.
شاد باشی و پایدار.
تا همیشه.
تا ابد.

ناشناس شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:32 ق.ظ

خیلی خوش حالم که دکتر مهدی رو دیدی.....

حتما به راهنمایی هاشون گوش بده.....

من که نتونستم حق دوستی رو برات بجا بیارم......

ولی بازم سعیم رو می کنم.....

از کلوچه چه خبر ؟......

کلوچه دوست دارم.......

شهره شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:05 ق.ظ

هاله جان یک چیزی میگم امیدوارم که از من ناراحت نشی تو از اول اشتباه کردی. چون اخلاقشو تا یه حدودی می دونستی.

در لحظه مشخصی از زندگی مان، اختیارمان را بر زندگی خود از دست می دهیم و از آن پس سرنوشت بر زندگی ما فرمانروا می شود. این بزرگترین دروغ جهان است.

یاشا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:52 ق.ظ http://yashaonline.blogspot.com

در مورد برگشتن خوشحالم ... اینم هنوز نخوندم ابجی جونی ... :))

DayDaD شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:13 ق.ظ

حوصله ندارم همشو بخونم! ولی تا اونجایی که خوندم ---D:

فرناز شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:22 ب.ظ

چه خوب که برگشت :)

سیاهِ روشن شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:44 ب.ظ http://pooy.blogsky.com

سکوت و دیگر هیچ...

ناشناس شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:41 ب.ظ

من همین جا اعلام می کنم که من هنوز با هاله دوست هستم و هیچ جای نگرانی نیست......

به کوری چشم بد خواهان......

من فقط دارم میرم سفر و زود هم بر می گردم بیخود دلتون رو صابون نزنین.....

خیلی جالبه چرا همه منتظر هستن که من و هاله بهم بزنیم ؟؟؟؟ من و هاله هم نمی دونیم .....

روشن شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:11 ب.ظ http://night-cafe.persianblog.com

هاله... میدونی... یه سری آدمای خاصو خیلی دوست دارم... استاد... استاد تو و... کیتینگ... حرفاشون آدمو عوض میکنن... میدونی... مشکلش اینه که خیلیا مسخرش میکنن... من جسارت اینو ندارم... فوق العاده نوشتی... واقعا فوق العاده... ببخشید که دیر اومدم... بازم باید بخونمش... ناشناستم که جای دوری نمیره... انقدر قانونا دارن زیاد میشن که... یکیشون که هنوز سعیمو میکنم غز نزدنه... فوق العاده ای....

اردشیر شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.ashuzartosht.com/

عشق ما نیازمند رهائی است نه تصاحب... این حرف درسته ولی عملش سخته...واقعا.

مهناز شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:33 ب.ظ http://refigh-fabric.blogsky.com

خیلی فکر کردم... اوه چه لبه ی تیغ تیزی...

رونیشون شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:59 ب.ظ http://ronishune.persianblog.com/

هری پاتر + جوناتان مرغ دریایی ... من این متن رو از صمیم قلبم تحسین میکنم! با اینکه کوچکتر از این حرف ها هستم ... ولی باید بگم که بی آغاز و بی خاطمه اما تکان دهنده بود ...

انیتا ... پارادکس شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:30 ب.ظ

نمی دونستم رهایی قانون داره. من که بی قانونش خیلی وقته که رهای رها هستم از هر چی که بخواد بگه چی خوبه و چی بده و ... اما خب... رفتن یکی که ادم دوسش داره قانون نمی شناسه. اصلن تعیین قانون برای قلب بی رحمی یه. همین.... و هاله جون خست در مورد تغییرات من شاید درسته... شاید تغییر نباشه بلکه یاد آوری یه حس سمجه که همه جا دنبالم میاد با اینکه من هی طردش می کنم... یه اتفاق که مدام تکرار می شه و من ازش متنفرم... از طرفی به خودم این جرات رو دادم که همه چی رو تو وبلاگم بنویسم
no matter what others migth think of me... who cares

احـمــد شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:30 ب.ظ http://marde-darya.blogsky.com

سلام،
خوش به حالتون که یه همچین آدمی رو دارین!
کسی قانون رهایی رو واسه من توضیح نداده...

بابالنگ دراز یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:07 ق.ظ http://babalengderaze.persianblog.com

خوبه آدم یه همچین کسی رو داشته باشه ... راستی غیبت کبری کی اتفاق می افته؟

رضا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:34 ق.ظ http://reza-n.blogspot.com

میفهم چی میگی ولی بیان احساسم برام سخته
برات دست زدن ولی میدونم در اون لحظه به دنبال حتی یه زمزمه بودی از....
سال خوبی داشته باشی

شهره یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ق.ظ

بهزاد جان من واقعا متاسفم از این کوته فکری تو ، هیچ کس از به هم خوردن رابطه دو نفر خوشحال نمیشه ،مگر افرادی که ....
امیدوارم که سالها با هم خوش باشید.

ناشناس یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:42 ق.ظ

ققنوس دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:17 ب.ظ

!!!‌ هان ؟ !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد