بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !



امروز، خیلی آروم تر از روزهای گذشتم...خیلی !  یک  حس آرامش و اطمینان دوباره وارد روحم شده...تمام این سرگیجه ها رو گذاشتم کنار.....ذهنم آروم شد...

این روزا کلی وقت گذاشتم و فکر کردم...روزهای عجیبی بود....وبلاگ دانیال هم حس و حال خاصی به این روزها داد :


...کودکان می انگارند که فرصتی پایان ناپذیر برای زیستن دارند اما  چنین نیست و بر همین شیوه ، دهها هزار سال است که از عمر عالم گذشته است .  یعنی بقا  و  جاودانگی  را در اینجا  نمی توان جست و هر کس جز یک بار فرصت گوش سپردن به این سخن را نمی یابد . کودکان می پندارند که فرصتی  پایان ناپذیر  برای زیستن دارند اما فرصت زیستن ، چه در صلح و چه در جنگ کوتاه است ، به کوتاهی آنچه از گذشته های خویش به یاد می آوریم ...


از وبلاگ نامه های عاشقانه یک پیامبر 

نظرات 12 + ارسال نظر
آ یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ب.ظ

محمدرضا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:43 ب.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام.
خوشحال از آغاز سال نو. دلگیر از گذشت عمر. غصه های ناگفتنی.
آنچه از گذشته های خویش به یاد می آوریم ...
کدامین گذسته را میگویی؟
تلخ یا تلخ ترین؟
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد.

سام دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.andisheh-ehsas.blogsky.com

سلام :)

این یادداشت را که از تو خواندم، احساس کردم که حتما باید رفت، و از ابتدا تا انتهای وبلاگت را خواند.

برای همین شروع کردم به خواندن، از ابتدای فروردین سالی که گذشت تا به امروز.

از آنجایی که نوشته بودی « باید مواظب جو بود، گاهی از اوقات جو آدم را فریب می دهد» یادت هست؟

آنجا که نوشته بودی « عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد» فراموش که نکرده ای؟

آنجا که شعری از حافظ نوشته بودی « یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد - به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد» آه از نهادم در آمد، دوست داشتم که های های زار بزنم برای آنکه عزیزی به همین طریق مرا گذاشت و به آسمانها رفت !

آنجا که خواندم « روح آدمها احتیاج به مراقبت دائمی دارد و با دو کلمه حرف قشنگ نمی توان راضیش کرد» انگار که حرف دل من را زده بودی

آنجا که فهمیدم که در سال ۱۳۷۱ در دبیرستان نرجس درس می خواندی به یاد همان سال افتادم که وارد دانشگاه شدم و شاگرد اول کنکورمان که در همین دبیرستان درس خوانده بود.

هنگامی که فهمیدم که دختری هستی متولد بهمن ماه ناخودآگاه حس کردم که بهمنی ها حرف دلشان شاید، به یکدیگر نزدیکتر است.

و آنجا که در مورد دوستی های سابق نوشته بودی « باید گذاشت تا آن گذشته همانجور دست نخورده، با همه خوبیها و بدیهایش پشت سر بماند»‌ از خود پرسیدم که چرا هاله دل به نوشته های خودش هم نمی دهد؟

این ها را چرا برایت نوشتم؟ درست نمی دانم!

تنها می دانم که دوران سختی را می گذرانی، اما بدانکه همواره آسمان آبی باقی خواهد ماند. انسان، در اوج سختی هرچه زودتر این جمله را صرف نماید، به باور من زودتر این دوران را پشت سر خواهد گذاشت. و فراموش نیز نکن که «انسان دشواری وظیفه است»

باز هم بسیار طولانی شد، عذر مرا بپذیر.

روشن دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:52 ق.ظ http://night-cafe.persianblog.com

اووووم... هاله... نمیشه من دو سه روز شاد باشم... قدر الانتو بدون... همونجوری که من واسه خودمو میدونم... نامه های عاشقانه یک پیامبر خیلی قشنگ نوشته... این از جبران خلیل جبرانه یا از خودش؟.. بعد از خوندن متن قبلیت خیلی بهت فکر کردم... به تو... به استادت... به دو تا استادام... تاثیرگذار بود... مثل همیشه قشنگ....

ناشناس دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:57 ق.ظ

دوسته من همیشه فوق العاده مینویسه !!

من کلی کلوچه دارم....

چن کیلو می خای ؟

خلوتگاه یک عاشق دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 04:01 ق.ظ http://www.mehdi159.persianblog.com

سلام خوبی عزیزم وبلاگ جالبی داری مو فق باشی به من هم سر بزن خوشحال میشم راستی می تونیم با هم تبادل لینگ داشته باشیم؟

اروین دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:47 ق.ظ http://aavin.blogspot.com

نوشته قبلی (که دیگه اینجا نیست) رو آف خوندم. خیلی برام جالب بود هاله. خیلی زیاد.

اروین دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:48 ق.ظ

«دهنم آروم شد» !!

ققنوس دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:18 ب.ظ

واسه من که روزای جالبی نیست

باغبان سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:06 ق.ظ http://webbagh.pershianblog.com

ایامتان بهاری .

مهیتا سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 04:21 ب.ظ http://mahasta.blogsky.com

هر چی بگی درسته منم واسه همین بت لینک دادم

مجید کیبورد دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:01 ب.ظ

راستش خوشحالم که امروز بهتری ولی با خوندن وبلاگت تمام اون سرگیجهای که گذاشتی کنارو احساس میکنم من گرفتم چون از این متنها با هاله ای که من میشناسم خیلی راهه ولی در کل وبلاگ فوق العاده داری خیلی برام جالب بود امیدوارم همه روزات مثل امروز باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد