پیوندها
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1393 1
- بهمن 1392 2
- مرداد 1392 1
- خرداد 1392 1
- مهر 1391 3
- شهریور 1391 1
- بهمن 1390 1
- دی 1390 4
- فروردین 1389 2
- اسفند 1388 8
- بهمن 1388 4
- بهمن 1387 2
- آذر 1387 1
- مهر 1387 1
- خرداد 1387 1
- اسفند 1386 1
- آذر 1386 1
- آبان 1386 2
- مهر 1386 4
- تیر 1386 1
- خرداد 1386 4
- فروردین 1386 1
- اسفند 1385 3
- بهمن 1385 4
- دی 1385 8
- آذر 1385 3
- آبان 1385 3
- مهر 1385 3
- شهریور 1385 6
- مرداد 1385 6
- تیر 1385 3
- خرداد 1385 3
- اردیبهشت 1385 2
- فروردین 1385 5
- اسفند 1384 1
- بهمن 1384 5
- دی 1384 7
- آذر 1384 4
- آبان 1384 3
- مهر 1384 1
- شهریور 1384 1
- مرداد 1384 6
- تیر 1384 5
- خرداد 1384 2
- اردیبهشت 1384 10
- فروردین 1384 6
- اسفند 1383 11
- بهمن 1383 11
- دی 1383 5
- آذر 1383 7
- آبان 1383 13
- مهر 1383 4
- شهریور 1383 13
- مرداد 1383 24
- تیر 1383 17
- خرداد 1383 14
- اردیبهشت 1383 10
- فروردین 1383 15
- اسفند 1382 19
- بهمن 1382 14
- دی 1382 6
- آذر 1382 14
- آبان 1382 13
- مهر 1382 12
- شهریور 1382 11
- مرداد 1382 11
- تیر 1382 11
- خرداد 1382 17
- اردیبهشت 1382 4
- فروردین 1382 12
سکانس پنجم !
پرده اول:
-خیلی خوبه آدم از رشته تحصیلیش تو زندگیش استفاده کنه..
* تو زندگی؟؟چطوری؟
- بابا خیلی راحته..سر فصلای درسیت رو تو زندگیت پیاده کن...
* تو اینهمه ریاضی و آمار خوندی چطوری مثلا چی شدی؟
- این که واضحه..ببین من این روزا شدم یه منحنیه سینوسی....
تازه از نظریه احتمال هم خوب استفاده میکنم...هر لحظه احتمال هر چیزی هست...باورت شد ؟
پرده دوم :
هر هزار سال یکبار اتفاق می افته ....۱۶ فروردین۸۳ .مصادفه با ۰۴/۰۴/۰۴
پرده سوم :
پای رفتنم را پیش تو گذاشته ام..
یادت هست
که نروم ؟
حال
تو رفته ای
با پای من ؟
یا پای من رفته است
با تو ؟ 
پرده چهارم :
امضا ۱-
هاله...
تو بالا افتاده ای که اینچنین کوچک انگاری دنیایت را !
سیاه روشن - خرداد ۸۲
امضا ۲-
به یاد حوالی کافه شوکا
یاکیده
پرده پنجم :
مرا ببخش
که پنداشتم
شادی پرواز پرستوها
از شوق حضور توست
آنها بهار را با تو اشتباه گرفتند..
آخر کوچکند...
کوچکم ...
پرده پنج + ۱ :
آپدیت کردم ..صفحه ها رو بستم...shut down..صدای رعد و برق...بارون...تگرگ..تگرگ شدیدتر..تگرگ خیلی شدیدیتر ...بارون...بارون که نه..سیل !زمین سفید شده از تگرگ...پرده رو انداختم....power.....
windows XP
haleh
blogsky
login
پرده پنج + ۱ !!
چرا ترسیدم ؟؟؟!
چقدر فیلسوفانه بود!!!
هووووم... ۰۴/۰۴/۰۴.... از روزای خاص خوشم نمیاد.... از پرده سه خوشمان آمد... از سیاه روشن نیز...... اوووووووم... ۲۰۱۰۰... تکراری شد؟.. برم یکم درس بخونم.....
همینه دلمون می شکونی
ما هی جون می کنیم . هاله دوبرابر ما بازدید کننده داره
خوب البت حقشونه . خدا حفظشون کنه .
این روز خاص یادت باشه شاید یک روزی نوشتم چه خبرا شد برا دیوونتون .
تهران برف میاد. تهران باروون میاد. تهران یکی شب خوابش نمیبره. تهران یکی صبح تا شب میدووه. تهران . تهران . تهران .
دلم برا تهران تنگ شده.
این پرده ۵+۱ ت منو کشته ... دیدی چقدر خوف بود ابجی ... منم گرخیدم ...
پرده ۱-
اصولاْ من از درسایی که خوندم به این نتیجه رسیدم که احتمال وقوع همهء اتفاقات ۵۰ درصده. یا میشه یا نمیشه!!!!
پرده ۲-
اگه اینو روز هزار سال و یکم نگفته بودی حالشو برده بودیم.
پرده ۳-
روزی که نگاهم...
آمیخت بانگاهت...
چشمانم را گرفتی...
که نبیند چیزی...
مگر گذر سریع...
با تو بودن را...
افسوس...
که این نگاه...
آمیخته شد...
بانگاه دیگری...
زرشک
پرده ۴-
امضا ۱- مخلصیم
امضا ۲- بازم فکر کنم مخلصیم
پرده ۵-
خیلی فنی بود کم آوردم
پرده ۵ +۱
جوون که بودیم میگفتیم فلان روز رو در محیط گرم خفقان آور خانواده سر میکنیم. این بارون دیشبم اینقدر برکتش غلیظ بود گفتم الآن سقف میاد رو سرم.
سلام.
پردهء سوم به دلم نشست
پدرهء پنجم هم همینطور
آخه من از جاده خاکی در نیومدم هنوز.
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد
همه اونا خوب بودن و هر چی که ساده تر بودن٬ عمیقتر
پرده سوم رو دوست داشتم او رفته است با پای من یا پای من رفته است با او. نمی دونم والا ;)
Too complex to be understood ... I am wondering about the visitors here ... as much as I know some of them they are not so intelligent as they should be and this is the reason of my wonder ... sometimes things are too personal to be understood by outsiders as they are looking to a "MINIMALIST" person, at least at those times that you are thinnking like this. Simplicity is the best ... as you may know ... and complex things won't provide a good overwatch! So let's see if you are going to make a new post that is much more clearer than this one :D
منم موافقم که کسی که توی رشته ای که دوست داره فعالیت کنه !! دیشب عجب شبی بودش
رفته است با پای من یا پای من رفته است
مسئله این است!
پرده سوم کلی خوشگل بود.
من می دونم اون رفته با یا پای تو....
پرده پنجمممممممممممممممممممممممممممممم
راستی پرده ی آخر کدام است و کی اتفاق می افتد؟
بالاخره کی باید کیو ببره؟
من از تگرگ نترسیدم فقط فحشش دادم که از خواب بیدارم کرد.
پسوردتم می گذاشتی دیگه! یک حالی می کردیم!
من تازه کشفت کردم ...پیش منم بیا ... خوشم اومد از نوشته هات
یه جمله نو..یه کلمه نو..یه حرف نو...یه دل کهنه..یه قلب خسته..یه راه باریک..
برای با هم بودن ..برای بی او بودن..برای عشقی بی پایان...
..ببخشین اگه دیر کردم..ولی حتما میومدم.....
موفق باشی
پنج نظر بر پنج پرده! یک کم شوخی با دوست خوبم :)
۱) خدا را شکر که رشته ما پارازیتولوژی (همون انگل شناسی) نیست و گرنه با پیاده سازی ....
۲) افسوس که ما هزار سال دیگر زنده نیستیییییییییییم، :((((( اما بهتره تا قبل از اینکه هاله یک بار دیگه حال ما رو اینجوری بگیره بریم تو تقویم بگردیم یک چی پیدا کنیم این بار ما حالشو ...
۳) خدایا منو ببخش، من فکر نمی کردم که پای راست هاله مصنوعی باشه، آخه چرا پاشو کنده و گذاشته بوده پیش طرف؟، یارو چه پررو بوده! پای چلاغ خودشو کنده پای هاله رو چسبونده زده به فرار!
۴) سوات ما به پرده چهارم نرسید :)
۵) درست نفهمیدم، تیکه بود؟؟؟ جدا اگه متلک بود، خوب میندازیا !!!
۶) دیگر شوخی ام نمی آید، :( پرده سومت خیلی مردافکن بود ، از پا افتادم :(
pardeyeh 5 gashang bud. vali dastano nafahmidam. llol. khosh bashi.