بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !


یخ زدم از شدت خستگی ودلسردی و بی حوصلگی و بی انگیزگی !





دیشب داشتم یک مقاله میخوندم درباره حشرات که پلک ندارن و موقع خواب با چشمان باز میخوابن ...
چقدر خوبه که ما آدما پلک داریم و میتونیم چشمهامون رو ببندیم....
چقدر خوبه که میتونیم هر از گاهی چشمهامون رو به خیلی از اتفاقات اطرافمون ببندیم !
از همه تعبیرهای فلسفی که میخوان با چشم باز بخوابن و همیشه با چشم باز دنیا رو ببینن  حالم به هم میخوره ....
خوشحالم که میتونم چشمهام رو ببندم و خودم رو بزنم به خواب ...تا همه فکر کنن که من خوابم ...آروم در رو ببندن و چراغ رو روشن نکنن...چون نور چشمامو میزنه ...چشم آدما به تاریکی  هم عادت میکنه ..حتی تو تاریکی هم همه چیز رو میبینه .....اگر یک مدت در تاریکی قدم بزنی..خوب میفهمی که چی میگم !

نظرات 36 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:02 ق.ظ http://sokote-marg.blogsky.com/

حمیدرضا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.digitallie.com

واقعا زیبا مینویسی. کلامت واقعا به دلم میشینه. به من هم سر بزن ; )

طلی و موحی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:39 ق.ظ http://talivamohi.blogsky.com

من ضمن اینکه بعضی اوقات چشمامو میبندم خودمو به خری هم میزنم!

ناشناس چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:42 ق.ظ

خوابیدن خیلی خوبه .... ولی آخرش چی ؟!!!! بعد از بیدار شدن بازم باید بشینی و مساله رو حل کنی.....

من کمک میکنم.....

کلوچه دارم ..... کلوچه ....

کیوان چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:48 ق.ظ http://shoma.blogsky.com

استغفرالله .....

سیاهِ روشن چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:56 ق.ظ http://pooy.blogsky.com

چشمانم را نمیبندم...
زیباست دنیا...
تحفه اش بیداری...
جزایش هم بیداری...


چشمانم را میبندم...
بازهم زیباست دنیا...
تحفه اش خواب...
جزایش هم خواب...


پایدار باشی



صنم چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:03 ب.ظ

دلم واسه اینجا کلی تنگ شده بود.........

نازی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.ownlif.net

سلام!من هوارتا نوشته هات رو دوست دارم.

بهرام چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:11 ب.ظ

این حس -حس خوبیه
قدم زدن در تاریکی

مسافر هتل کالیفرنیا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:58 ب.ظ http://sokote-marg.blogsky.com/

نمی دونم چرا نوشته ی قبلی من اینجوری شد

مهرداد چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:18 ب.ظ http://diablo.persianblog.com

باور کن که دیگه چشمای بسته هم کمکی نمیکنن ....

آرتا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:38 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

گاهی اوقات تاریکی هم عالمی داره هااااا
نه؟!

داش رهام چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.felashback.persianblog.com

سلام .اگه دلت گرفته یه سری به ظهیرالدوله بزن فکر کنم بد نباشه.در مورد تاریکی هم بابا بیخیال...خورشید از آن دور از آن قله پر نور آغوش گشادست همه روشنی و نورررررررررررر

آورا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:53 ب.ظ http://aora.persianblog.com

من هم تو تاریکی خیره شدن و بعد کم کم دیده شدن را دوست دارم. راستی... اسم وبلاگتم دوست دارم.

مارمولک چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:56 ب.ظ http://www.marmoolak.ws

۱- قشنگ نوشته بودی
۲- قاب عکس رو چسبوندم بالای مانیتورم، تا دیگر هیچ وقت از یادم نرود، هر چند که فکر کنم هیچ موقع از یادم نمی رود

یاشا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:13 ب.ظ http://yashaonline.blogspot.com

منم دوس دارم ... چی رو ؟ ... چشم بستن رو خیلی از چیزهارو ...

DayDaD چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:54 ب.ظ http://daydad.blogspot.com

من یکی پنجره ام رو می بندم؟

مطقییر چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:25 ب.ظ http://moteghayer.blogspot.com

ولی یه وقتایی با چشمای بسته ممکنه آدم بالا بیوفته...

محمدرضا چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:33 ب.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام.
تازگیا دلم میگیره واسه اونایی که چشم ندارن و چیزی نمیبینن.
ولی حالا که میبینم دلم میخواد کمتر ببینم.
نه که چیزی واسه دیدن نیست . چشمای من خوب نمیبینه....
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد

هاله چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:47 ب.ظ http://chekhabara

هاله جون سلام بابا اپدیت !!! این مسنجرت همیشه روشنه

راشنو چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:59 ب.ظ http://rasno.persianblog.com

به به!
آی گفتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ققنوس چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ب.ظ

اینم از مزیت های انسان ...

عمو سیبیلوو چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:18 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com/

سلاااااااااااااام دوست خوبم . حالت چطوره ؟؟؟؟ امیدوارم همیشه شاد باشی . نوشته هات مثل همیشه قشنگه . در پایان X گرچه یاران غافلند از حال ما .... از من ایشان را هزارن یاد باد . X

همایون چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:56 ب.ظ

هر جونوری که میتونه پلکاشو ببنده
اگه نگاه کردیم و اما چشمامونو بستی.. ولش کن.. تریپ نامب نه؟ ای ول

مازیار چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:03 ب.ظ http://maziyarius.persianblog.com

سلام
خیلی خوشحالم که می نویسی ،اونهم با قدرت :)
خیلی دوست دارم دوباره مثل روزهای گذشته که همه با هم بودیم دوباره دور هم جمع بشیم :(
پاینده باشی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سام چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:33 ب.ظ http://www.andisheh-ehsas.blogsky.com

هاله گرامی سلام

لذت فرو رفتن در رویاهای دور و دراز را نفی نمی کنم. و هیچ هنگام نمی توانم نفی کنم اجباری که گاهی ما انسانها را وا می دارد تا چشمهایمان را ببندیم و خود را در خواب نشان دهیم.
قبول دارم که در تاریکی نیز می توان دید آنچه که در روشنایی دیده می شود، هرچند نه به آن وضوح، لااقل برای من!.
اما به هر حال برای دیدن قبول داری که باید چشمهایمان را بگشاییم؟

بعضی وقتها، آنچه دلخواه و مطلوب انسان است، بنابر شرایطی که در زندگی دارد تغییر می کند.
شاید گاهی از اوقات چشم بستن به دنیا و حقایق تلخ آن برای من هم دلپذیر بوده است. گاهی از اوقات بوده است که در زندگی از حق بستن چشمهایم که خداوند به من داده است، استفاده کرده ام تا در رویاهای شیرین فرو بروم.
اما این را یقین دارم که کنار آمدن با حقیقت و واقعیتهای زندگی در دراز مدت سختی و تلخی کمتری را به انسان تحمیل می نماید. یقین دارم.

سام

الهام چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:52 ب.ظ http://vahmesabz.blogsky.com

وقتی از بازخوردهام اینجا امدمو نمی دونستم مدتها قبل هم امده بودم. زمانی که خودم شروع به نوشتن نکرده بودم.از کجا امدم نمی دانم ولی این بار از وب خودم . خوشحال شدم هنوز می نویسی وموفقی.

کیان پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

و همان جاست که تاریکی و سیاهی محرم راز و همدم خیالهای انسانی می شود و شاید برای همین این قدر دور دست است و به همان اندازه نزدیک و در این میان باز جای خوشحالی است که همین تاریکی هست تا آدمی برای ساعتی هم که شده نبیند این همه پلشتی و تباهی را نمی دانم همه این طورند یا منم که آگران می کنم پلیدی را ...باز جای خوشحالی است که ساعتی را چشم می توان غنودن از کشتنها و غارتها و ظلمها(خیلی شعاری شد انگار)

سامانا پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:40 ق.ظ http://samana.persianblog.com

جالبه ،حشره رو میگم...

وینچنزو پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:42 ق.ظ http://yasmanguola.persianblog.com

زیبا بود/ مثل همیشه/

سعید پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:46 ق.ظ http://andromeda.blogsky.com

سلام
بلاگ ساده قشنگی دارید . آرشیو شما رو که دیدم متوجه شدم که به یک اندازه تو اینجا بودیم .
در ضمن لطف کردید سر زدید
بازم به من سر بزنید
متشکرم

پریسا پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:36 ق.ظ http://parisssa.blogspot.com/

اوهوم.

غزل پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:14 ب.ظ http://qazal.blogsky.com

سلام ... دلم برای دلتنگی ت گرفت ... انگار به یه آینه نگاه کنی که ... ! تا بعد ...

سامیار و کیارش پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:14 ب.ظ http://zereshk82.persianblog.com

سلام...زیبا بود وقشنگ ...زرشک! وبلاگی با دو نویسنده

رونیشون شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:27 ب.ظ http://ronishune.persianblog.com/

بهلول هم همین کار رو کرد ... به کجا رسید؟ من نمیدونم! ولی اگه چشماتو ببندی، اونوقت میخ میره تو پات! شایدم بیفتی تو یکی از همین دست اندازای چمران ،‌ اونوقت ژینگولانست با آمبولانست قاطی میشه!‌ اونوقت ... آخ جون حلوا !!!

مجید کیبورد دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:22 ب.ظ

باحات موافقم آدم بعضی وقتها باید چشماشو ببنده و از خیلی مسائل بگذره مثلا من چشمامو میبندم و از رفتن تنهای شما به جام جم میگذرم و.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد