گمون نکنم تا روشن شدن هوا زمان زیادی مونده باشه....احساس تب..بی انگیزگی..خستگی...وز وز پشه..بی خوابی... کتاب رو باز میکنم:
دست کودکی ام را رها نکنی که یک چنار نشانه خوبی برای رسیدن به خانه نیست تنها یک درخت را نشان کرده ام های چنار ! ما گم شده ایم دست تنهایی ام را رها نکنی که یک نگاه نشانه خوبی برای رسیدن به بانو نیست تنها یک نگاه را نشان کرده ام.
هاله
یکشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1383 ساعت 03:57 ق.ظ
من اونوقت خواب بودم.... یعنی واقعا خواب؟.. گم شدن... و تقلایی که برای یافتن میکنم... و انقدر چنار... انقدر نگاه اطرافم هست که نمیتونم پیداش کنم.... چرا بی انگیزه هاله؟.. من شبایی که بیدارم و کتاب میخونم خیلی انگیزه دارم... وز وز پشه... هرچی بهش میگم نمیره... همیشه مثل پشه......
سلام دوست خوبم . از اینکه به وبلاگم سرزدی و برام نوشتی همیشه ازت ممنونم . میدونی من به شما دوستای خوب اینقدر عادت کردم که اگه اینجا از بین بره نمی دونم چه کار کنم. همیشه برات آرزوی موفقیت توی زندگی دارم و این رو از ته دلم می گم امیدوارمهمیشه شاد باشی . یا حق
منم گم شدم ! خیلی وقته دارم دنبالش می گردم ! یه روز که بخودت می یای می بینی از اونچه بودی و می خواستی که باشی چقدر فاصله گرفتی .. چقدررررر !! انوقت که دلت می گیره واسه تمام لحظه هایی که گذاشتی من از من دور شه ! دلم خیلی گرفته ...
ممممممممممم
من اولم...
دوست ندارم صبح شه...
من چی بگم این وقت صبح ؟ هوم ؟
ببخشید خاله ... سعی میکنم از این به بعد متناسب با هر نوشته ای موزیک وبلاگمم عوض کنم ...:)
هاله جون نمی دونم این بی انگیزگی چیه که اکثرا گرفتارش شدن!
و ما سالهاست که گم شدیم!
Don't lose the guide star
و هیچ وقت پیدا نمی شیم....هیچ وقت. این یه واقعیت گم شده است.اما حقیقی و تلخ.........
آره والا ما هم گرفتارش شدیم.
بعضی ها هیچ وقت گم نمیشن!!!! چون هیچوقت جاهایی نمیرن که گم شن!!
ولی این دفعه استثنا این نگاه نشانه درستیه و تو رو به خونه می بره.......
کلوچه برای تو راه یادت نره.. (!)
چه کسی بود که دست کودکی من را رها کرد و هنوز که هنوز است رها در زمان و مکانم و هیچ پلیس مهربانی نیست تا مرا یاری کند...هل من ؟؟؟؟...روزبه
L kiye hala ??
من پیدا کردم اما نمیدونم کی گم شده بود؟
قشنگ می نویسی.....منم دیشب تا صبح ا عقربه های ساعت نظر بازی می کردم:)
هالهی عزیز!
ممنونم که بهم سر زدی.
و چه شعر قشنگی بود. انگار که از عمق تاریکی برمیآمد.
کاش نوشته بودی کتابی که باز کردی، چه بود.
مثل اینکه این بیخوابی دیشب واگیر داشته ...منم گرفتم ...
عکاس را نمیشناسم ولی بهشتی که ازش رانده شده ام هنوز مزه اش زیر دندانم هست ...
...... هیچ کس سراغی از راه گرفت ؟؟؟؟
سراغ از راهی که در آن راهنمایی نبود ...
این جزای ماست ...
این همه ی جواب سرنوشت و روزگار به ماست ......
اگه دستم رو گرفته بود یا ولش نکرده بود که دستم نمی شد دست تنهایی
من اونوقت خواب بودم.... یعنی واقعا خواب؟.. گم شدن... و تقلایی که برای یافتن میکنم... و انقدر چنار... انقدر نگاه اطرافم هست که نمیتونم پیداش کنم.... چرا بی انگیزه هاله؟.. من شبایی که بیدارم و کتاب میخونم خیلی انگیزه دارم... وز وز پشه... هرچی بهش میگم نمیره... همیشه مثل پشه......
سلام دوست خوبم . از اینکه به وبلاگم سرزدی و برام نوشتی همیشه ازت ممنونم . میدونی من به شما دوستای خوب اینقدر عادت کردم که اگه اینجا از بین بره نمی دونم چه کار کنم. همیشه برات آرزوی موفقیت توی زندگی دارم و این رو از ته دلم می گم امیدوارمهمیشه شاد باشی .
یا حق
منم گم شدم ! خیلی وقته دارم دنبالش می گردم ! یه روز که بخودت می یای می بینی از اونچه بودی و می خواستی که باشی چقدر فاصله گرفتی .. چقدررررر !! انوقت که دلت می گیره واسه تمام لحظه هایی که گذاشتی من از من دور شه ! دلم خیلی گرفته ...
بابا من گمشده فقط منم توی وبلاگستان تازه بگم پیدا شدم.
ای بی معرفتا نکنه من رو تحویل بگیرید لینکم رو عوض کنیدا !!!
با ید گمشود تا لذت پیدا شودن بفهمی :(
آخخخخ گفتی... بی انگیزگی!
منو حتما یادت رفته ؟
آقا جون یکی منم پیدا کنه
نشان خوبیه.....همون نگاه منظورمه!
:) hi
امان از بی خوابی
من هیچ وقت دچار این مشکل نبودم شرمنده از درک مشکلت عاجزم
با کمال شرمندگی من که هیچی از این موضوع نفهمیدم ولی اگه کاری از دست من برمیاد بگو میخوای زنگ بزنم ۱۱۰ بگم گم شدی