بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !




اون روز نشسته بودم یه جایی..کاملا اتفاقی این گفتگو رو شنیدم...خیلی جالب بود ..مخصوصا برای من ...

- نرو... هیچ جوری راه نداره که نری ؟؟من خیلی تنها میشم .
-تو عجب آدم خودخواهی هستی !! من دارم می رم پیشرفت کنم.تو باید خوشحال باشی.
-من دوست دارم پیشرفت کنی..اما من چی؟..
-بی خیال بابا ! هیچ وقت احساساتی نباش..با منطق زندگی کن .من باید برم..
-آخه خیلی تنها میشم ..خیلی..خودت که می دونی
-ببین...من می خوام برم پیشرفت کنم..تو هم برو با دوستات بگرد...بادیگران معاشرت کن.بابا من اصلا ناراحت نمی شم تو با این و اون معاشرت کنی..من از چیزی به اسم غیرت بدم میاد .
باور کن من خوشحال میشم تو به خودت خوش بگذرونی.
- من دوست دارم تو هم باشی..با هم خوش بگذره بهمون ...
-متاسفانه نمیشه ...من منطقی هستم..میرم پیشرفت کنم ...باید همین الان برم..اگر نرم دیگه هیچ وقت نمیشه ! اصلا این دوره فقط همین زمانه ...اگر نرم میره تا یک ساااااااال بعد..نه نه اصلا نمیشه..به هر قیمتی میرم..

و دیروز این رو کاملا واضح شنیدم..خیلی جالب بود که این بار اون دو نفر هیچ تلاشی برای آروم حرف زدن نمی کردن !! برام جالب بود ...
- ببین من شرایطم جور نیست که برم.
- واااا !‌چرااااااا ؟؟
- آخه اوضاعم خیلی جور نیست !
حالا بگو ببینم خوشحالی ؟من نمیرم..می مونم پیشت ! خوشحالی ؟؟
-نه اصلا !
-چرا ؟
-چرا باید خوشحال باشم ؟
-چون من پیشت میمونم!!
-نه ! به خاطر من نموندی و نمی مونی...به خاطر شرایط نا مساعد نمیری..کجای تصمیمت منم که به خاطرش خوشحال باشم ؟؟الانم انگار رفتی ...برام نوع تصمیم گیریت مهم بود ... به همون اندازه دلم گرفته که انگار رفتی...فقط همین .......اون موقع یادته گفتی به هر قیمتی میری ؟؟همون موقع قیمتش رو پرداختی..همون لحظه ..


الان تو دفتر نشستم...دارم به اون دو نفر فکر میکنم ...حس آدما چقدر شکننده است ...چقدر باید مواظبشون بود....احساس و منطق ....چقدر هستن آدمایی که خودخواهیهاشون رو زیر اسم منطق خودشون و احساسات دیگران پنهان میکنن ..
من آدم منطقی ای هستم ... والبته احساساتی .... برای احساسات آدما هم ارزش قائلم..چون دنیا بر پایه احساسات ما بنا شده ....احساس مادر به فرزندش..عشق خدا به بنده ..عشق بنده به خدا ...حس ترس..حس شادی..حس دوست داشتن..حس تعلق..وطن پرستی ...حس وفاداری...حس تنفر...اگر هر وقت که شرایط اون جوری که ما می خواهیم نبودن،نمی تونیم کل احساسات دیگران رو زیر سوال ببریم..به نظر من .بدون وجود تمام این احساسات ،هیچ منطقی معنی نداره ...

خدا رو شکر که آقا بیزی داره میره..وگرنه الان دوستان همه شک میکردن که من و بیزی با هم دعوا کردیم ! و این حرفا مال ما بوده ....

نظرات 34 + ارسال نظر
برگ سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:02 ب.ظ

سلام.
زمانی که درسمون تو شیراز تموم شد قرار گذاشتیم ۱۰ سال دیکه اولین پنجشنبه اردیبهشت ماه همه همکلاسیها جمع شیم باغ ارم.صبح ساعت ۹.
بعدها من و یکی از همکلاسیها با هم این سوال رو از هم پرسیدیم که چرا ۱۰ سال دیگه.....
اره ادما اینجورین ما بدون اینکه رسوا کنیم خودمونو به هم گدیگه گفتیم همکلاسی خیلی هم دلم برات تنگ نمیشه.
و اینجوری نشون دادیم دلزدگیمونو.
ادما در عین اینکه شعارهاشون قشنگه اما دلزدگیهاشون مرگ اوره.....
برگ

مرتضی سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:10 ب.ظ http://editor.persianmag.com

حالم بد شد همین

حباب سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:52 ب.ظ http://tabarestan75.persianblog.com/

منطق و احساس....؟-----------عسل و خربزه!

آرتا سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:21 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

منطق ~ غرور
راست گفتی بعضیها این دوتا رو با هم اشتباه میگیرن
واقعا از این منطق آمیخته با غرور منتفرم.

ناشناس سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:07 ب.ظ

من معتقدم که باید منطق و احساس در کنار هم باشن تا بشه یک زندگی خوب و راحت داشت..... احساس به تنهایی خوب نیست و میتونه مضر هم باشه و به آدم صدمات زیادی بزنه.... منطق خالی هم زندگی و خشک و یک نواخت میکنه .....
من از تلفیق این دو نتیجه خوبی گرفتم....
شما هم امتحان کنین (!)

کولی گل فروش سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:34 ب.ظ http://kooli.tk

آدما هر جا کم میارن پای منطق رو می کشن وسط

عمو سیبیلوو سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:30 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com/

سلام دوست خوبم . کجایی بابا . حال و احوالت چطوره ؟؟؟؟ زندگی به کامه ؟؟؟ برات همیشه آرزوی سلامتی و شادی دارم . متنی که نوشته بودی خیلی قشنگ بود . یا حق

سحر فتحی سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام!

آراگورن سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:25 ب.ظ http://jalaltm.persianblog.com

ظاهرا مشکل اصلی پیدا کردن مرز بین منطق و احساسه . به نظرم اگر کسی بتونه مرز این دو تا رو درک کنه و بعد بره به سراغ اینکه ببینه دقیقا چی می خواد مشکلاتی از این دست براش به وجود نمی یاد

احمد سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:09 ب.ظ http://marde-darya.blogsky.com

آقا بیزی کیه؟!‌ :-"

یاشا سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:52 ب.ظ http://yashaonline.blogspot.com

چقدر شبیه دیالوگهای اول فیلم (فمیلی من) بود ... راستی دلمون تنگیده ابجی ... :))

ایکس سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:04 ب.ظ

آدم چقدر میتونه مغرور باشه؟
حتما جوابشو بده جدی میگم میام جوابشو بخونم.
کسی که بعدا میفهمی کیه.

l4w سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:16 ب.ظ http://weblog.salehoffline.com

نمی دونم چی بگم....

سام سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:26 ب.ظ http://www.andisheh-ehsas.blogsky.com

همیشه همینطور بوده و خواهد بود....

آدمها آنقدر که باید، قدر دوستی، صداقت و یکرنگی، قدر لحظات با هم بودن، و .... را آن هنگام که باید نمی دانند.

می دانی؟ وقتی آن بلوری که در ذهن خود از دوستی ساخته ایم به علت بی توجهی‌ خود او شکسته شود، دیگر تمام است،‌تمام ....



دلقک سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:23 ب.ظ

«من آدم منطقی ای هستم ... والبته احساساتی .... » :)

دلقک سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:24 ب.ظ http://aavin

باز هم چه عکس باحالی.مثل همیشه

ویولت سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:27 ب.ظ

دوست عزیز :
شخصی که برای پیشرفت فردی خود حاضر است بقول خودش ؛برود؛ و از شما میخواهد که برای پیشرفت او خوشحال باشید، هنوز آماده ؛Commitment؛ نیست. این شخص هنوز کار نا تمام دارد و در پی انجام آنها است و شما برایش اولویت ندارید. این به این معنی نیست که شما را دوست ندارد.
موفق و پیروز باشید.

DayDaD چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ق.ظ http://daydad.blogspot.com

:)‌ مسئله ای بسیار کامن می باشد !

مهناز چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:09 ق.ظ http://memahnaz.persianblog.com

تو مسائل عاطفی منطق هیچ کاری نمی تونه بکنه باید احساسی نباشی تا تو این جور مسائل بتونی تصمیم درست بگیری.

سایه چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:17 ق.ظ http://sayehkhanoom.blogspot.com

واییییییی چه وبلاگ قشنگی داری .
کاش منم بلد بودم قالب وبلاگمو عوض کنم :(
به نظر من هر آدمی میتونه هر تصمیمی که دلش بخواد بگیره و هر کاری بکنه فقط به ۲ تا چیز باید از قبل توجه کنه
۱) یه بار تو ذهنش برخورد خودشو در مورد اون مطلب مرور کنه یعنی اگه یه نفر باهاش همون کارو بکنه چیکار میکنه !!!
۲) جنبه داشته باشه.

artmis چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:43 ب.ظ http://bonbast.blogsky.com

می توان همچون عروسک های کوکی بود

حدیثه چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.hadiseh.blogsky.com

منطق ؟ احساس ؟صداتون نمی آد

خشایار چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:03 ب.ظ http://khashayar.ws

منم حالم بد شد .

رامونا چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:37 ب.ظ

آخ آخ آخ
منم حالم یه جوری شد. منم یه جورایی قبلا تو این شرایط گیر کرده بودم. اصلا جالب نیست.

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:10 ب.ظ

پرستو پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:58 ق.ظ http://parastou.blogsky.com

عکسات خیلی خوبن!!!!!!!!!۱
اعصابم میریزه بهم تو این موارد..نمیدونم چرا

محمدرضا پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:03 ق.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام.
آخ............
دیالوگ هایی که اگه برات اتفاق بیافته دیگه تا آخر عمرت یادت میمونه...قضیه احساس و منطق رو که بذاری کنار من بهت میگم که بعضی آدما نمی تونن با برخی از این موارد کنار بیان...
مخصوصا اگه متولد اردیبهشت باشن...شاید بهم بخندی ولی عین حقیقته.
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد

pouya پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:51 ق.ظ

چقدر آدما شبیه همن ..چقدر همه چی شبیه همه ..چقدر ...خوبه به نشانه ها اعتقاد داری...:)

دارینوش پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:20 ب.ظ http://10kade.blogspot.com

سلام.
خوش به حالت اینهمه مطلب از کجا میاری ؟

راستی میدونی من بعد از چند وقت دارم یه سر میام اینجا ؟

عمو سیبیلوو پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:54 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com/

سلام دوست خوبم . به روز نکردی همون مطلب قبلیه . امیدوارم همیشه شاد باشی .

وینچنزو شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:39 ق.ظ http://yasmanguola.persianblog.com

جالب بود///نه نه یه جوری بود//با قبلی ها میفرقید

بی نام یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ق.ظ

واااااای دقیقا معلومه که تمام این حرفارو از جائی شنیدی باور کن که ما هم باور کردیم

تست' جمعه 18 دی‌ماه سال 1383 ساعت 03:27 ق.ظ http://'ss

تست'jj

هومن شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ب.ظ http://lopo.blogsky.com

آآآآخ معلومه خیلی وقته این متن رو نوشتی و رفتی ولی آخخ
قلبم تیر میکشه وقتی میگی شبکه پیام . دلم لک زده واسه بروبچه هاش مخصوصا اونهایی که آیدیهاشونو سال ۷۴ گرفته بودن. پوریا آرش مسعود مریم یاسمن و خودتون که حالا ماشالله
ازدواج هم کردی تبریکم گفتم خدمتتون . از انجمنهای پیام آرشیوی چیزی نداری بخونم کمی سبک بشم ؟

آمدم تشریف نداشتین ما که رفتیم تو بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد