۱-الان که اومدم به اورکات دیدم ..وااااااااااااااااااا....۴۰ نفر من رو به دوستاشون اضافه کردن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اون هم افرادی که من به جز یک نفر..هیچ کدوم رو نمیشناختم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
۲-دیشب تا ساعت ۱:۳۰ ،من و شیده و کیومرث..خونه لیلا و مجید بودیم...خیلی خوب بود ...
۳-اگه ساعت ۹ صبح جمعه یکی زنگ بزنه بگه داریم میایم دیدنتون الان ( و شما هم واسه خواب امروز صبح هزار تا امید و آرزو داشته باشید..چه حسی بهتون دست میده ؟؟
۳ - چه ضد حال ...
۱ - منم گیرت بیارم اضافت میکنم ! هرهر ...
سلام
ولا دنیا رو سرم خراب میشه:ی
من با چماق می زنم تو سرشون! اون هم محکم...
ژکیدن! لولیدن! پریدن ...
نمی دونم
اما اولا مهمون حبیب خداست
می رفتم نون می خریدم می یومدم
صبحونه رو آماده می کردم
فکر کنم شما هم یه خورده تو زحمت افتادید
اه اه اه، دیگه اسم خراب شد رو نیاریا...راستی منم خوب میخوام...قبل از اینکه قرار باشه حسی بهم دست بده، میگم اشتباه گرفتید، بدشم گوشی رو قطع میکنم، میگیرم میخوابم، واسه خالی بندی بعد از ماجرا هم خدا بزرگه...اصلآ میگم همرو خواب دیدم...
حس خوب پیچوندن!!!
بگو بیاین ولی من خوابم! :ی (راه حلو حال میکنی!؟)