نزدیک صبح بود..خواب شوهر عمه ام رو دیدم..من عمو صداش میکردم ...۹۴ سالشون بود....تو خواب دست من رو گرفته بود و تویه مدرسه می چرخوند..همه جای مدرسه رو بهم نشون داد..بعد با هم از مدرسه اومدیم بیرون..باهام خداحافظی کرد و سوار یک ماشین شد که شیشه هاش دودی بود .... تو خواب احساس کردم که عمو فوت شدن...... هاله عمو دیروز فوت شدن ..........
از خونه عمه ام داشتم برمیگشتم..یه تاکسی گرفتم....تا حالا نشده بود انقدر صمیمی با عزرائیل یه قل دو قل بازی کنم !!! راننده عزیز..راه ۴۰ دقیقه ای رو در ۷ دقیقه !! طی کرد....دستش درد نکنه واقعا رانندگیش از افتضاحی حرف نداشت ...انقدر استرس داشتم که حتی نمی تونستم بگم مرد حسابی نگه دار پیاده میشم...تازه متوجه شدم که دستگیره پشت ماشینش کنده شده..احتمالا مسافر قبلیه از هولش چسبیده بوده بهش و کنده شده..نتیجه اینکه من تمام راه رو اون پشت از این طرف به اون طرف قل خوردم... حالم (گلاب به روتون)بدجور متحول شده بود !!:))
واسه فردا یه لیست آماده کردم که ۲۱ بند داره !! ببینم فردا این موقع چند تاشون چک خوردن !
هاله
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1383 ساعت 12:09 ق.ظ
سلام
امیدوارم حالت خوب باشه و
فردا بهت زنگ می زنم و
هول نه حول
تو هم مثل من می نویسی و هی ریزش می کنی و اون کارایی را که انجام دادی تیک می کنی و از خط خوردن کارا لذت می بری ؟؟؟
:) تیک بزن که وقت تنگه
سلام ... وبلاگت جالبه ... خسته نباشی ... به من هم سر بزن :
www.M-Modiri.Persianblog.com
خبرش رو هم به ما بده چند تا تیک خوردش!بابت فوت عمو متاسفم! درست متوجه شدم ؟ خدا بیامرزتش..
نتیجه گیریت بابت دستگیره در ماشین باعث شد این موقع صبح من قهقهه بزنم :)))
منم تسلیت ... راستی قربون دستت مارم یه تیک بزن ...
منم تسلیت میگم. غم آخرتون باشه . در ضمن خدا خیلی بهت رحم کرد هاا
وضع من خوبه.خیلی خوب.نمیدانم تو چرا من را اینگونه ندیدی.خوشبختی من چقدر غریبانه به دل مینشیند که حتی تصورش هم سخت است...
تسلیت
راستی مگه عزرائیل انقد یه قل دو قلش بد شده که از پَس تو بر نیومد؟
عزرائیل هم عزرائیل های قدیم!!!
سلام خوبی؟
سلام. شما که حالا بالاخره یه آشنایی با جناب عزرائیل پیدا کردی خواهشن سفارش ما رو هم بکن :)
کم کم داری میزنی تو مایه های عرفان غم انگیزو این حرفا ....
سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !