بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !

شاعرانه ...


 من برایت داستانی خواهم گفت
داستانی طولانی...
از غمی دیرینه در پایان ویرانی ..
از دلی بی غم در شبی بیدار و بارانی !
داستانی از شکایتهای پنهانی ...
بی سلام ..بی کلام ..داستان خروشانی...

داستانی که طوطی حرف ناسنجیده میگوید ...
داستانی که پیر از موج دریا...نور می جوید ..
آتش گرمی که دریک باغ مهتاب ..می سوزد ..
شیره روحی که در یک جام فریاد.. می جوشد ..

داستانی گویم که تا شب نیز باقیست ...
راه دوریست آری ! تا بیکران راهیست  ....

چه بودی گر سراپا گوش بودی ...
چو گل با صد زبان خاموش بودی.....

هاله اله وردی  -  پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳

بیت نارنجی از : رهی معیری

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:52 ق.ظ

۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

رضا پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:08 ق.ظ http://reza-n.blogspot.com

آی گفتی!

محمدرضا پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:49 ب.ظ http://unforgiven-alone.blogspot.com

سلام...
داستانت حرف دلته؟...
راه دور...
ببلاگم یه ساله شد...
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد.

ناشناس پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:09 ب.ظ

لطفا یک شعر هم در مدح من بگو.....

کتکله چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:08 ب.ظ http://katakalle.com

سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد