من برایت داستانی خواهم گفت
داستانی طولانی...
از غمی دیرینه در پایان ویرانی ..
از دلی بی غم در شبی بیدار و بارانی !
داستانی از شکایتهای پنهانی ...
بی سلام ..بی کلام ..داستان خروشانی...
داستانی که طوطی حرف ناسنجیده میگوید ...
داستانی که پیر از موج دریا...نور می جوید ..
آتش گرمی که دریک باغ مهتاب ..می سوزد ..
شیره روحی که در یک جام فریاد.. می جوشد ..
داستانی گویم که تا شب نیز باقیست ...
راه دوریست آری ! تا بیکران راهیست ....
چه بودی گر سراپا گوش بودی ...
چو گل با صد زبان خاموش بودی.....
هاله اله وردی - پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳
بیت نارنجی از : رهی معیری
۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آی گفتی!
سلام...
داستانت حرف دلته؟...
راه دور...
ببلاگم یه ساله شد...
شاد باشی و پایدار
تا همیشه
تا ابد.
لطفا یک شعر هم در مدح من بگو.....
سلام من یه وبلاگ طنز می نویسم ! بهم یه سر بزنین.این فقط یه شوخی بی مزه است !