از تمام آن نوشته ها عبور می کنم و این بار بی هیچ قصدی و بی هیچ تردیدی می نویسم . بی انتظار هیچ نتیجه ای . بی امید به حصول هیچ حاصلی . و مگر جز این آموخته ایم ، جز این که در آنچه می کنیم در پی چیزی نگردیم که به چشم بیاید ... به چشم ... مگر یاد نگرفته ام آن حکایت قدیمی را با آن ترجمه قدیمی را که در آن میهمانی کوچک در آن شهر کوچک در تنهایی خویش آواز می خواند ... آنچه اصل است از دیده پنهان است و مگر یک عمر سر در هر چاه این جمله را تکرار نکرده ام ... این جمله را مگر نشنیده ام و مگر هنوز حفظ نشده ام ... که : تمام اعجاز کویر در آن است که جایی در دلش چشمه ای پنهان دارد .... و تو چه می دانی کویر چیست ... اگر تشنگی را نزیسته باشی و زندگی نکرده باشی اش و نه ، نپرس که من هم نمی دانم ... من هم نمی دانستم تا این همه داستان نشنیده بودم و این همه روایت را ندیده بودم . نپرس که هر قصه ای در هر روایتی به پایانی می رسد و من هزار قصه دیدم بی پایان . که انتهایی نداشت ... که ابتدایی نداشت ...
صبر .
دانی که مردان مسافر کم شکیبند
هم در زمین هم آسمان ، هر جا غریبند ....
دانی که در غربت سخن ها عاشقانه است
این فصل را با من بخوان باقی فسانه است ...
از انتخابات نگو که واقعا خاک بر سرمون با دموکراسیمون.از گرما نگو که با ای پیکان قراضه های تاکسی دیگه جون به لب شدیم.
اما این نامه هه جریانش چیه این وسط؟
عاشقی خواهر من ؟عاشقی آبجی؟شایدم شکست خوردی؟:))اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره !!
سلام قشنگ بود به دل آدم می شینه دیگر نه راه مهم است نه پایانش
ای ول. امشب حال گیریه؟ الهام که مشغوله کار خیره. شمام که گلاب به رومون هستی....
هاله. لوگوت حرف نداره .
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست!
:) باید خندید..... هاهاهاها
به خدا منم اگر صبح تا شب یک دیومه مثل تی تی کنارم بود الان حالم که هیچی ......
سلام ./. هاله خانوم ..
وقت بخیر ...
امان از شهر بی عاشق ....
این دو بیت اخرتون خیلی به دلم نشست .. تنهایی و غریب و همیشه مسافر بودن توی این شهرتون نصیبم شده ....با اجازه توی نوشته جدید ممکنه از شعرتون استفاده کنم .. البته امشب سرکارم اپدیت میکنم .. .. برقرار باشبد
سلام
در مورد انتخابات خب اینم دموکراسی هست و باید نتیجه اش رو پذیرفت حتی اگر بر خلاف نظر من و تو باشه ولی در مورد نوشته ات دلم برای معلمم دکتر علی شریعتی تنگ شده و میخوام باهام باشم اما این امتحانات لعنتی حالمو بهم زدن.
سلام وبلاگت خیلی عالیه . به من هم سر بزن
عشق یعنی .......
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی عطر گلهای سفید
عشق یعنی یک بغل دلدادگی