بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !

از امشب ...

 

 

ساعت نزدیکه ۱:۰۰ صبحهه و این تعطیلات رو به پایان...تمام موسیقی هایی که سالها با من همدم بودن الان کنارم هستند .... هزار و یک خاطره و فکر از ذهن و دلم گذر میکند .....

به یاد میآورم و می نویسم :

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه ..بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب ...

اگر چه نزد شما تشنه سخن بودم ...کسی که حرف دلش را نگفت من بودم ..

دلم برای خودم تنگ میشود آری...همیشه بیخبر از حال خویشتن بودم...

نشد جواب بگیرم سلامهایم را..... هرآنچه شیفته تر از پی شدن بودم...

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ازگیل چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:15 ق.ظ

بابا شرمنده کردی نوشتی

توحید چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ق.ظ http://niid.blogsky.com

ساعت ۱ صبح یعنی تعطیلات تمام!

بلانش چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ

ملن یکیاز شعر های مورد علاقه ی منه

delphica چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ http://delphica.persianblog.com

ارادتمندم شدیددد

سرگردان چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ب.ظ

سلام الوعده وفا
قرار بود سفر نامه بنویسی چی شد پس؟

دیوانه پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ http://divane.blagsky.com

سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت :)

می شه که ادم دلش برای خودش تنگ بشه
چند وقت این گونه ام .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد