بالا افتادن !
بالا افتادن !

بالا افتادن !

تک مضرابی از گذشته ..

یگفت :

 

مرد اونیه که وقتی میاد خونه با پا در رو باز کنه .... دستاش پر باشه ...

یادت باشه این شعرای فروغی که این همه خوندی و باهاشون زندگی کردی..یه روزی همه از یادت میره .....

می گفت هر وقت خواستی به گدا پول بدی ...فکر نکن که میخواد باهاش تریاک بکشه یا چیکار کنه ...به ندای قلبت گو ش کن ....

می گفت : برای گناه کردن جایی رو انتخاب کن که خدا اونجا نباشه ...

میگفت ....

میگفت ....

اما یه چیزی خیلی راست میگفت :

میگفت این روزا دلت رو به دریا نسپار .....شاید هوای دریا طوفانی بود .... ....

نظرات 1 + ارسال نظر
ازگیل سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.azgil.blogsky.com

مگه دل دریای صاف و طوفانی براش فرقی میکنه؟!
دریا هرجوری که باشه واسه دل دریاست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد