فکر میکنم باید از ته دل یه داد بلند مهربون ( به قول دیجیتال لای ) بزنم ! نه سر کسی ... نه به خاطر کسی....به خاطر خودم و بدون هدف............فقط تخلیه شم ..همین .... دیگه هم غر نمیزنم ! ..
- اگر بخشش دردی که ما احساس میکنیم را درمان میکند ....دلیل خوبی داریم تا با رنجشهای خود تماس نزدیک داشته باشیم ...
یکروز یکی میگفت که باید فضا رو برای زندگی باز کنی.... یعنی خودت تعیین کنی که تا کجا و چقدر می خوای پیش بری ... اون موقع جواب دادم که نه محیط بیشتر میگه من چیکار کنم..تا اینکه درست کردن فضا رو تجربه کردم .......... و احساس کردم که این حقیقت داره ..من میتونم برای زندگی و افکارم فضا درست کنم ..... تا حالا که ..... همون تجربه ها به من میگن ..
اشباه کردم..... تمام اون فضا رو من نمیسازم !
دوست ندارم بدون اینکه قلبا دلم بخواد مقاومت منفی کنم ... چه تو محیط کار ..چه خونه .. چه دوستام .. چه با خودم !!!
دوست دارم خودم باشم .......
سیاه روشن این لینک رو برام فرستادن از قبلیه که من گذاشته بودم تو بلاگم قشنگتره ........
آدم گاهی مجبوره تو زندگیش ایکس او بازی کنه ! ..به خارجی بهش میگن..کت اند موس !! گاهی آدم با یک حرکت میتونه از دو طرف ببره ..برعکسشم ممکنه.. آدم ممکنه با یک حرکت از دو طرف ببازه !
جالب اینجاست که بعضیا تو روزای آفتابیم چتر دستشون میگیر ... نمیدونم از ترس بارون ناگهانیه یا آفتاب سوختگی ؟!!!!!!! واسه هر چی که باشه من که نمیترسم ... نه از بارونش نه از آفتابش.... اما اون چتر به دستا ! تو آفتاب بیشتر از من آفتاب سوخته میشن... و تو بارون بیشتر از من خیس .. !
امروز ۱۲ مرداد ۱۳۸۲ ست و من پر از انرژیم ..دوست دارم تو هم پر از انرژی باشی..
سیاه روشن حرف جالبی نوشته بود تو وبلاگش..
نوشته بود امروز اولین روز از بقیه زندگیه منه و من وقتی چشمام رو باز کردم این جمله توی ذهنم اومد..به تو هم گفتم مگه نه ؟